برخی افراد از مزایای ذاتی نسبت به دیگران برخوردار هستند که در موفقیت آن‌ها تأثیر زیادی دارد و برخی اوقات به دید ناعدالتی انگاشته می‌شود.

 

عموم افراد دوست ندارند که با مزایای ناعادلانه به موفقیت برسند. آن‌ها دوست دارند که رسیدن به موفقیت را از روی تلاش و پشتکار بدانند و مهارت‌های اکتسابی را به عنوان دلیل موفقیت خود معرفی کنند. تنوع در افراد همیشه در محیط‌های کاری وجود دارد. برخی افراد به خاطر رسم و رسومات اجتماعی و تصمیم‌گیری مدیران از موقعیت‌های دیگر باز می‌مانند و برخی دیگر خواسته یا ناخواسته امتیازاتی بر اساس شخصیت‌های ذاتی خود دریافت می‌کنند.

تحقیقات مجله‌ی کسب و کار هاروارد نشان می‌دهد که مزیت داشتن برای اکثر مدیران میانی در سازمان‌ها ناراحت‌کننده است. به‌عنوان مثال یکی از مدیران مورد مصاحبه در این تحقیق (دیوید)، اذعان داشته که به نظر او رسیدن به موقعیت فعلی در اثر تعصب ناعادلانه‌ی مدیران دیگر و همچنین مزایای ناعادلانه‌ی خودش بوده است. این مدیر قدبلند، میان‌سال، تحصیل‌کرده، دارای بدنی سالم، سفیدپوست و البته مرد است. خصوصیت‌های اعلام شده او را در مقام داشتن مزایایی ناعادلانه بر اساس طبیعت قرار داده است.

دیوید به طوطر طبیعی از داشتن این مزایا اطلاع دارد اما به ندرت به آن‌ها توجه می‌کند. او احساس گناه می‌کند. او دوست دارد که موفقیت‌هایش در زندگی به خاطر توانایی‌ها و سخت‌کوشی و نه مزیت‌های ذاتی و ناعادلانه دیده شوند. او در این مورد می‌گوید:

احساس کودکی را دارم که دیگران موفقیت‌ها را برای او رقم زده‌اند. آن‌ها به من اجازه داده‌اند که در یک بازی پیروز شوم. وقتی متوجه می‌شوم که رقابت ناعادلانه بوده، نمی‌توانم احساس خوبی داشته باشم.

در مصاحبه با رهبرانی که برتری‌های ذاتی دارند، حالات دیوید به مراتب مشاهده شده است. آن‌ها به این نکته رسیده‌ند که این مزایا قابلیت‌های اکتسابی و ارزش‌های اساسی آن‌ها را زیر سوال خواهد برد. اگر شما در این موقعیت قرار بگیرید چه رفتاری خواهید داشت؟ چگونه با این وضعیت کنار می‌آیید؟

 

تحقیقات HBR نشان می‌دهد که عموم افراد قدرتمند در سازمان‌ها در وضعیت نشان دادن قدرت خود، از تأثیراتی که روی نیروهای زیردست دارند غافل می‌شوند. این حالت را با نام Advantage Blindess یا نادیده گرفتن برتری‌ها می‌شناسیم. وقتی دجار این حالت باشید، احساس برتری ناعادلانه نمی‌کنید. متوجه نمی‌شوید که در طول زندگی امتیازاتی ناعادلانه دریافت کرده‌اید. تصور می‌کنید که همه‌ی رفتارها عادی هستند.

عموم افراد از مزیت‌هایی که توسط سیستم به آن‌ها داده شده، ناآگاه هستند

برخی از این رفتارها و شرایط ناعادلانه که در نظر این رفتار عادی به نظر می‌رسند عبارتند از: نیازی نیست که به امنیت فیزیکی و بدنی خود اهمیت دهند؛ وقتی عصبانی می‌شوند، هیچ کس در مورد هورمون‌های جنسی‌شان سوال نمی‌پرسد؛ کسی به خاطر رنگ پوستشان آن‌ها را قضاوت نمی‌کند و در نهایت، عموم افراد اطرافشان، ظاهری شبیه به آن‌ها دارند.

شرکت لگو و درس‌هایی که از مدیریت آن می‌آموزیم
مشاهده

مدیران وقتی با این حقاقیق روبرو می‌شوند، رفتارهای متفاوتی از خود نشان می‌دهند. برخی از آن‌ها رفتارهای مثبت و برخی رفتارهای منفی از خود نشان می‌دهند. رفتارهای منفی در برابر این حقایق عبارتند از:

انکار کردن ناعادلانه بودن رقابت

به‌عنوان مثال جورج رفتاری کاملا متفاوت با دیوید دارد. او در برابر این حقایق می‌گوید: «اگر کسی به موفقیت نمی‌رسد، به خاطر نداشتن شانس و موقعیت نبوده است. همه‌ی افراد دیگران را سرزنش می‌کنند. این یک حقیقت است که زندگی همیشه عادلانه نیست. اما شراط فرق کرده‌اند. در دنیای کنونی مرد بودن یا سفیدپوست بودن امتیاز نیست. من برای رسیدن به موفقیت‌هایم تلاش زیادی کرده‌ام.»

وقتی افراد تصور کنند که موفقیت‌ها تنها به خاطر تلاش به آن‌ها رسیده، متوجه برتری‌های اهدا شده از طرف سیستم نمی‌شوند. مصاحبه با اعضای هیئت‌های مدیره در سازمان‌های مختلف نشان داده که عموم مردان متوجه مزیت اهدا شده به آن‌ها در جلسات نمی‌شوند. حقیقت این است که حتی با اعلام کردن نظر مساوی، در اکثر مواقع نظر مردان بیشتر شنیده می‌شود.

 

 

تمرکز روی نقاط ضعف گذشه

برخی افراد با اشاره به ناعادلاتی‌های دریافت شده در گذشته، موقعیت‌های کنونی را حق خود می‌دانند و روی این نکته تمرکز می‌کنند. به عنوان مثال مایکل به زندگی دشوار والدینش و تبعیض‌ها اشاره می‌کند و معتقد است شخصیت او اصلا توانایی دریافت امتیازات ناعادلانه ندارد. مدیری دیگر ادعا می‌کند که خودش نیز در دوران تحصیل مورد بی‌عدالتی قرار گرفته و این طبیعیت دنیا است. به بیان دیگر، تاریخچه‌ی دشوار زندگی این افراد، آن‌ها در نادیده گرفتن مزایای اعطا شده از طرف سیستم کمک کرده است.

چگونه بیشترین بهره را از شرکت در رویدادها ببریم
مشاهده

شناخت ناعدالتی‌ها به عنوان مزایای ذاتی گروه‌ها

افراد این گروه خود را به راحتی توجیه می‌کنند. به عنوان مثال آن‌ها معتقدند حقوق پرداختی به مردان حق آن‌ها است و ارزشی بیشتر از زنان دارند. در مثالی از این مورد یکی از مدیران گوگل اعلام کرده بود که زنان از لحاظ بیولوژیکی توانایی‌های مهندسی کمتری دارند. نکته‌ی مهم این است که مردان زیادی در آن سازمان از این دیدگاه حمایت کرده‌اند و این مثال در موارد دیگر نیز قابل مشاهده خواهد بود.

برخی افراد ناعدالتی را ذاتی و موقعیت کنونی خود را عادلانه و بر اثر تلاش می‌دانند

به‌هرحال ناعادلاتی‌های اجتماعی و مزایای قومی و جنسیتی عموم افراد جامعه را تحت تاثر قرار می‌دهد. سوال این است که مدیران و رهبران چگونه می‌توانند بدون گرفتار شدن در بازخوردهای بالا، رفتاری مناسب با مزایای ذاتی خود داشته باشند؟ در ادامه سه راهکار را بررسی می‌کنیم که رهبران بزرگ در رویارویی با مزایای ذاتی از آن‌ها استفاده می‌کنند:

توجه به ناعدالتی‌ها

افرادی که دارای این مزایا هستند، به‌منظور درک ناعدالتی‌های ایجاد شده باید ابتدا مزایا را بشناسند. به‌عنوان مثال احتمالا یک مدیر یا کارمند مرد نمی‌داند که در اکثر مواقع نظراتش بیشتر از زنان شنیده می‌شود. همین که به این موضوع توجه داشته باشید، موجب خجالت‌زده شدن از موقعیت پیش آمده و تلاش برای رفع آن می‌شود. توجه به این که ما چگونه به راحتی دیگران را نادیده می‌گیریم، صحبت آن‌ها را قطع می‌کنیم، به آن‌ها برچسب می‌زنیم و قضاوت می‌کنیم (خصوصا در مقام فردی که توجهی به مزایای ذاتی و عادات ناعادلانه ندارد)، باعث می‌شود که در رفتار خود تجدید نظر گنیم.

چگونه ذهنیت دیگران را تغییر دهیم
مشاهده

 

تمایل برای ارتباط داشتن با «دیگران»

در دنیای کنونی که همه چیز با سرعت سرسام‌آور در حال حرکت و تغییر است، پیدا کردن زمانی برای ارتباط با دیگران دشور است. عموم مدیرانی که در جایگاه‌های گفته شده قرار دارند، وقت کافی برای شنیدن نظرات دیگران، درک وضعیتشان و توجه به ایده‌های آن‌ها ندارند. آن‌ها به دنبال مکالمه‌های سریع و کارآمد هستند. به همین دلیل در اکثر مواقع متوجه مزیت‌های ذاتی خود نشده و شرایط را بیش از پیش ناعادلانه می‌کنند.

راهکار ساده، برقراری ارتباط بیشتر با همکارانی است که عموما «دیگران» خوانده می‌شوند. آن‌هایی که در موقعیت شغلی شما نیستند و در تعاریف، زیردست خوانده می‌شوند. گوش دادن دقیق به صحبت‌ها و تلاش برای برقراری ارتباط موثر، به شما کمک می‌کند که درکی کامل ازشرایط این افراد داشته و در صدد رفع بی‌عدالتی‌ها اقدام کنید.

استفاده از مزیت‌ها برای مقاصد بهتر

فردی که با مزایای ذاتی و ناعادلانه به موفقیت رسیده، بیشتر از دیگران شانس برای صحبت کردن و اظهار نظر درد. او می‌تواند از موقعیت کنونی برای به چالش کشیدن سیستم استفاده کند. یکی از مدیران این تحقیق از موقعیت کنونی خود استفاده کرده و سیستمی برای کاهش اختلافات این‌چنینی استفاده کرده است. او برنامه‌ای را ترتیب داده تا مدیران میانی از نصیحت‌ها و آموزش‌های کارمندان پایین‌تر (با شرایط متفاوت) بهره بگیرند. این کارمندان وقایع را از دیدی متفاوت برای مدیران توضیح می‌دهند و به درک شرایط کلی سازمان کمک می‌کنند.

برای پیدا کردن ناعدالتی‌ در فرصت‌های رشد، باید به سیستم رجوع کنیم و به امتیازاتی که به خاطر جنسیت، رنگ پوست، خانواده و دیگر موارد به افراد اهدا می‌شوند، با دقت نگاه کنیم. وقتی خود رهبران به این امتیازات واقف شوند، می‌توانند بر خلاف جریان آن‌ها عمل کرده و شرایطی مساوی را برای عملکرد همه‌ی نیروها فراهم کنند. فراموش نکنید که دریافت این امتیازات، مسئولیتی برای بهبود این وضعیت بر دوش شما خواهد گذاشت.