مزایای منحصربهفرد رهبران درونگرا
بیشتر فعالان دنیای کسبوکار درونگرایی را نقطهی ضعف مدیران و رهبران میدانند. اما برخلاف تصور، افراد درونگرا به رهبرانی عالی تبدیل میشوند.
حدود ۴۰ درصد از مدیرعاملان جهان، خود را فردی درونگرا توصیف میکنند. بیل گیتس، مریسا میر، وارن بافت و آندریا یونگ، در این فهرست قرار دارند.
بااینحال وقتی صحبت از رهبری و محیط کار میشود، افراد درونگرا شهرت خوبی ندارند. یک تحقیق نشان میدهد که ۶۵ درصد از رهبران ارشد شرکتهای بزرگ، درونگرایی را خصوصیتی منفی برای رهبر تیم میدانند.
واقعیت این است که افراد درونگرا رهبران بسیار خوبی هستند، حتی در بعضی موارد قویتر از آنچه فکر میکنید!
آنها شنوندگان خوبی هستند
درحالیکه رهبران برونگرا متمایلاند نبض جلسات کاری را در دست بگیرند، رهبران درونگرا بیشتر ساکت میمانند. این ویژگی بهخصوص برای تیمهایی که از افراد برونگرا تشکیلشدهاند، مزیت بسیار قابلتوجهی است.
بر اساس تحقیقات منتشرشده در نشریهی کسبوکار دانشگاه هاروارد، افراد درونگرا در یک محیط پویا و غیرقابلپیشبینی، رهبران تأثیرگذارتری هستند. بهویژه زمانی که با کارمندانی فعال و خلاق سروکار دارید که ایدههای جدیدی مطرح میکنند. رهبران برونگرا غالباً این رفتارها را تهدیدکننده میبینند. در مقابل رهبران درونگرا با دقت بیشتری به حرف اعضای تیم گوش میدهند و پیشنهادات آنها را میپذیرند. این توانایی، آنها را به رهبران عالی تیمهای گفتاری تبدیل میکند.
آنها با صبر و تأمل فکر میکنند
افراد درونگرا با هوشیاری بسیار بیشتری به جزئیات و ارتباطات توجه میکنند و نکاتی را در مییابند که سایرین از آن غافلاند. بهطورکلی آنها وقت بیشتری به تفکر و تصمیمگیری اختصاص میدهند. گرچه این ویژگی لزوماً صحت تصمیمات آنان را تضمین نمیکند؛ ولی احتمال انتخابهای بهینه را بالا میبرد.
بهترین رهبران درونگرا صبر و تأمل خود را تصدیق میکنند و در زمانهای تصمیمگیری، راه را برای پیشنهاد و همفکری دیگران باز میگذارند. بهعنوانمثال مارتین اشیمدلر، معاون برند خدمات ملی غذایی، بیشتر اوقات به تیمش میگوید برای جمعبندی و ساماندهی امور به زمان نیاز دارد. اگر سؤال یا پیشنهادی مطرح کرده باشد، برای تیم توضیح میدهد چطور و چه زمانی منتظر پاسخ آنها است. سپس به حرف خود عمل میکند. این عملکرد نهتنها اعتماد اعضای تیم را جلب میکند، بلکه به او اجازه میدهد با تأمل و تفکر کافی نسبت به مسائل واکنش نشان دهد.
آنها سایر افراد درونگرا را نادیده نمیگیرند
صرفاً به این دلیل که بعضی از افراد در جلسات کاری صحبت نمیکنند، به این معنی نیست که هیچ ایدهی ارزشمندی ندارند. افراد درونگرا در حضور همکاران بلندپرواز و معاشرتی، خود را بروز نمیدهند.
یک مدیر ماهر و تأثیرگذار، نهتنها از کارمندان برونگرا، بلکه از همهی افراد حاضر در جلسه بازخورد میگیرد. یک مدیر عالی میداند که کارمندان ساکت و آرام، گاهی برای به اشتراکگذاری نظرات و افکار عمیق خود، به گفتگوی دونفره نیاز دارند. افراد درونگرا زمانی که در گروههای بزرگ حضور دارند، کمی محتاط میشوند و کمتر صحبت میکنند. اما مشارکت آنها ضروری و درخشان است و نتایج فوقالعادهای به همراه خواهد داشت. رهبران درونگرا، بهخوبی میتوانند اعضای درونگرا را درک کنند و پتانسیل آنها را به مرحلهی اجرا برسانند.
و نکتهی آخر اینکه، موفقیت و پیروزی تیمها، به رهبران درونگرا یا برونگرا بستگی ندارد، بلکه به رابطهی تیم و رهبر بازمیگردد. بهترین ترکیب نیز، یک رهبر درونگرا و تیمی برونگرا، یا یک رهبر برونگرا و تیمی درونگرا است. چراکه یک رهبر برونگرا، در مقابل کارمندان فعال و پرحرف، احساس عدم اطمینان خواهد داشت درحالیکه رهبران درونگرا بیشتر متمایلاند به ایدههای اعضای تیم گوش دهند.
محققان معتقدند که گرچه افراد برونگرا، رئیس و کارفرمای بهتری هستند و کارمندان فعال و بلندپرواز و اجتماعی، بهترین کیفیت کار را تحویل میدهند، ولی ترکیب این دو گروه نسخهی شکست را رقم میزند. رهبران درونگرا مناسبترین افراد برای هدایت یک تیم پر جنبوجوش و فعال هستند، زیرا در آرامش با آنها حرف میزنند و توضیح میدهند که چه انتظاری دارند.