درگیری‌ها و سوءتفاهم‌های محیط کار غیر قابل اجتناب هستند. چگونه می‌توان در این شرایط احساسات را مدیریت کرد و واکنش مناسبی داشت؟

محیط کار محلی است که همه برای یک هدف مشترک کار انجام می‌دهند و برای زحمتی که می‌کشند، پول دریافت می‌کنند. افرادی که در این محیط هستند، شخصیت‌های متفاوتی دارند و بنابراین بسیار طبیعی است که گاهی اوقات بین آن‌ها درگیری‌هایی پیش آید. روبه‌رو شدن با این درگیری‌ها اجتناب‌ناپذیر است و تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که یاد بگیریم در مواجه با آن‌ها چه واکنشی داشته باشیم و این‌جا است که هوش هیجانی اهمیت پیدا می‌کند.

هوش هیجانی (EQ) به فرد کمک می‌کند توانایی تصمیم‌گیری خود را تقویت کند و مدیریت بهتری روی روابط خود با دیگران داشته باشد. از آنجایی که اغلب انسان‌ها مجبور هستند برای کسب درآمد کار کنند، پرورش مهارت‌های هوش هیجانی می‌تواند نقش پررنگی در رشد و موفقیت فرد در محیط کار داشته باشد. مهم نیست فرد برای توسعه‌ی محصولات تلاش کند یا به‌طور مستقیم با مشتری‌ها در ارتباط باشد؛ مهارت هوش هیجانی همه جا برای او کارآمد خواهد بود.

گاهی اوقات افراد زمانی که تحت استرس یا احساسات شدید قرار می‌گیرند با گفتن یک جمله یا یک واکنش اشتباه، اعتبار خود را زیر سؤال می‌برند و به‌نوعی پل‌های پشت سرشان را خراب می‌کنند. اما افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، می‌دانند در چنین شرایطی چه واکنشی باید از خودشان نشان دهند. در ادامه‌ی این مقاله‌ به بررسی بیشتر این واکنش‌ها می‌پردازیم.

۱- جواب دادن به‌جای واکنش نشان دادن

زمانی که انسان با قضاوت‌های اشتباه روبه‌رو می‌شود یا متوجه می‌شود کارمندش بر خلاف میل او عمل می‌کند، دچار عصبانیت شدید می‌شود و بدون فکر کردن تصمیم‌هایی می‌گیرد که شاید بعد از آن‌ها پشیمان شود. در این شرایط مغز انسان درک درستی از اتفاقات پیش‌آمده ندارد و واکنشی که نشان می‌دهد، نه‌‎تنها تأثیر مثبتی ندارد بلکه همه چیز را بدتر و آشفته‌تر از پیش می‌کند. افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند در چنین شرایطی ترجیح می‌دهند به‌جای واکنش نشان دادن، جواب بدهند. این افراد یک قدم به عقب برمی‌دارند تا تمام زوایای اتفاق پیش‌آمده را تحلیل کنند و سپس برای مدیریت آن بهترین تصمیم را اتخاذ می‌کنند.

معرفی ۴ روندی که می‌تواند یک گروه کاری را فرسوده کند
مشاهده

۲- بهره‌مندی از مزایای صبر

افراد با هوش هیجانی بالا، بدون قضاوت کردن به حرف‌ شخص مقابل با دیدگاه‌های مخالف، گوش می‌دهند و تا زمانی که صحبت‌های طرف مقابل تمام نشود، هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند. این افراد صبر کردن را یاد گرفته‌اند و می‌دانند پیش از هر تصمیم‌گیری جدی باید از این مهارت استفاده کنند. تمرین صبر در تصمیم‌گیری، یعنی موضوعی را به اندازه‌ای در ذهن خود بالا و پایین کنید که به بیش از یک نتیجه‌ی منطقی دست پیدا کنید و درنهایت بهترین تصمیم را بگیرید.

۳-  داشتن کنترل بالا روی رفتار خود

افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند هیچ موقع نظر خود را با زور به دیگران تحمیل نمی‌کنند. این افراد خواستار برقراری صلح با دیگران هستند و علاقه‌ای به پایین آوردن شخصیت دیگران ندارند. آن‌ها به اندازه‌ای احساسات خود را کنترل می‌کنند که هیچ موقع با احساسات تند یا طعنه زدن به دیگران واکنش نشان نمی‌دهند. کنترل خود یا مدیریت خود در هوش هیجانی ویژگی شخصی خوبی است که توسط خود افراد پرورش داده می‌شود. افرادی که ترجیح می‌دهند درگیری‌ها را به یک اتفاق خوب تبدیل کنند.

دنیل گلمن، روان‌شناس بین‌المللی و نویسنده‌ی محبوب، در رابطه با رهبرانی که خودکنترلی دارند می‌گوید: «افراد منطقی، کسانی هستند که می‌توانند احساسات خود را کنترل کنند. این افراد قابل اعتماد هستند و می‌توانند یک محیط عادلانه ایجاد کنند. در چنین محیط‌هایی درگیری بسیار کم و بهره‌وری بسیار بالا است. افرادی که دارای مهارت‌ها و استعدادهای بالایی هستند، جذب چنین محیط‌هایی می‌شوند و تمایلی به ترک آن ندارند.»

 

۴- نگاه کردن به تمام قضایا با خودآگاهی

افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، تمام زوایای یک مسئله را به دقت بررسی می‌کنند و با غلبه بر احساسات، تصمیمی بهتر و متفاوت‌ با دیگران اتخاذ می‌کنند. دنیل گلمن در این رابطه می‌گوید: «اگر توانایی‌های عاطفی‌تان در دسترس نیست، اگر خودآگاهی ندارید، اگر نمی‌توانید استرس خود را کنترل کنید، اگر نمی‌توانید با دیگران همدردی کنید و روابط تأثیرگذار داشته باشید، هرچه باهوش باشید به‌جایگاه بالا دست پیدا نخواهید کرد.»

روش‌هایی برای ایجاد احساس مالکیت نسبت به کار در کارمندان
مشاهده

۵- جایگزین کردن درگیری‌ها با دلسوزی و مهربانی

اغلب رهبران به دلسوزی و مهربانی اعتقادی ندارند و فکر می‌کنند واکنش تند و برخورد قاطع روش مناسب‌تری است. درصورتی‌که رفتار دلسوزانه نه‌تنها به استحکام روابط کمک می‌کند، بلکه روند حل مشکلات را نیز سرعت می‌بخشد.

دفعه‌ی بعد که درگیری پیش آمد و با واکنش تند شخصی روبه‌رو شدید، سعی کنید با رفتار مثبت به آن پاسخ دهید. از او بپرسید آیا اتفاق بدی افتاده است و اینکه آیا حالش خوب است یا خیر؟ سپس فقط گوش بدهید. این رفتار باعث می‌شود شخص مورد نظر در مورد مشکل اصلی که پشت مشکل ظاهری پنهان شده است توضیح بدهد. با مشخص شدن علت اصلی رفتار تند و تیز همکار خود، فرصت را برای همدردی و کمک به او از دست ندهید.