یادداشت| چگونه نظام برنامهریزی غربگرا به توسعه محرومیت میانجامد؟
علی کشوری، کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، در یادداشتی به تبیین ابعاد ۹گانهی دلایل مخالفت با مدل توسعهی غربی پرداخت.
متن یادداشت کشوری به شرح زیر است:
همه ما این گزاره تلخ معروف را شنیده ایم که: “برای دستیابی به توسعه، لاجرم باید عده ای زیر چرخ توسعه له شوند”؛ ولی کمتر بحث شده که چگونه فرآیند توسعه به نادیده گرفتن مردم و مستضعفین و محرومیت ختم می شود. در این یادداشت معیارهای 9گانهی نادیده گرفته شده در ادبیات تحلیلی و برنامه های توسعه را -به صورت اجمالی-تبیین می کنم و ان شاء الله در یادداشت تفصیلی دیگری موضوعات مرتبط با این معیارهای 9گانه را توضیح خواهم داد. در اولین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی حدود 100 مسئله مرتبط با معیارهای ذیل تحلیل و تنظیم شده است؛ که شرح آنها موضوع نشست ها و مکتوبات اولین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی است. بر اساس مفاهیم استظهاری مطرح در نقشه الگوی پیشرفت اسلامی، بی توجهی به این 9 اَبَرمسئله، زندگی مردم را به چالش کشیده و آنها را به سوی فقر و محرومیت در ابعاد مختلف-به شرح زیر- سوق می دهد:
1- ادبیات توسعه و برنامه های ناشی از آن به تزکیه و تربیت بی اعتنا است و محور آموزش ها را آموزش های مرتبط با بخش خدمات و تولید قرار داده است و نتیجه عدم توجه به آموزشها و مهارت های تربیتی و تزکیه ای، گسترش محرومیت عاطفی در جامعه و بالتبع گسترش اصطکاک میان انسانها در بخش های مختلف خانواگی، آموزشی، کاری و… خواهد بود. بر اساس مفاهیم استظهاری مطرح در اولین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی باید ابعاد فضای حاکم بر نهاد متکفل تربیت را شناسائی و برای بهبود تدریجی آن برنامه ریزی کرد.
2- ادبیات توسعه و برنامه های ناشی از آن، تلقی تجربی و بیکنی از علم را در جامعه گسترش می دهد. این در حالی است که- با رفع ید از اشکالات تعریف تجربه در نگاه بیکنی- منحصر کردن علم در سطح تجربه و تصرف در طبیعت محرومیت فکری برای انسان را نتیجه می دهد. بر اساس جمع بندی استظهاری نقشه الگوی پیشرفت اسلامی؛ برای دستیابی به زندگی بهتر دستگاه علمی کشور باید در پنج سطح 1-مدیریت تأمل 2- مدیریت تعقل 3- مدیریت تدبر 4- مدیریت تجرب و 5-مدیریت تفقه مهارت آفرینی و تولید محتوا کند.
3- ادبیات توسعه و برنامه های ناشی از آن کسب حلال را با چالش های متعددی روبرو می کند. آلوده کردن زندگی اجتماعی با پدیده نکبت بار و ضد رفق ربا و محاسبه همه انواع تولید- و لو تولیدات ضد سلامت و ضد تزکیه- در زمره تولید ناخالص داخلی، نمونه ای از این چالش ها است. همچنین اعتبار دانستن ابزار مبادله و پول در سیاست های پولی و مالی؛ زمینه مدیریت ارزش اعتبار مبادله ای -توسط اغنیاء -را فراهم آورده است. این حادثه تلخ هم به معنای کاهش ارزش دارائی ملت های مستضعف و هم به معنای بلاموضوع شدنِ موضوع اصلی زکات و کاهش در آمدهای مرتبط با حل مشکلات فقراء و بالتبع گسترش محرومیت در جامعه است.
4- ادبیات توسعه و برنامه های ناشی از آن نظم اجتماعی را به محوریت قوانین تأمین می کند. از تاریخ 14 مرداد سال 1285 هجری شمسی تعریف پایه غرب از قانون؛ برای اداره جامعه مبنا قرار گرفت و اگرچه با افزوده شدن اصل دوم متمم قانون اساسی توسط شیخ فضل الله و بعدا ایجاد نهاد شورای نگهبان در جمهوری اسلامی سعی شده تا قوانین مخالفتِ قطعیه با شرع نداشته باشند؛ ولی تاکنون در تعریف قانون مدرن تصرفی نشده و نتیجه به کارگیری این تعریف ناقص؛ ازدیاد پدیده قانون و بالتبع ایجاد چالش دائمی برای اختیار افراد به بهانه ایجاد نظم است.
بر اساس جمع بندی استظهاری نقشه الگوی پیشرفت اسلامی ایجاد نظم را باید بر اساس “نظریه نظم اختیاری هدایت بنیان” مدیریت کرد و بر این اساس لازم است تا مسئله قانون را از معنای چارچوب گذاری برای رفتار افراد در همه حوزه ها به چارچوب گذاری برای تقویت نهادهای نگرش ساز ارتقاء دهیم. بی توجهی به اختیار افراد و به چالش کشیدن دائمی آن به کاهش خلاقیت و نوآوری در جامعه و ایجاد محرومیت در حوزه ایده پردازی می انجامد.
5- ادبیات توسعه و برنامه های ناشی از آن رسانه ها را استخدام کرده و برای به پذیرش رساندن برنامه های نوشته شده بر اساس منافع سرمایه دارها؛ استدلال های غیر واقعی مطرح می کنند. مردم ایران فهرستی بلند بالا از مزایای خیالی برنامه توسعه بنیانِ برجام را به خاطر دارند و البته همه برنامه های توسعه شامل این پیوست بیانی و رسانه ای غیر واقعی هستند.
بر اساس مفاهیم استظهاری مطرح در نقشه الگوی پیشرفت اسلامی بیان باید هدایت کننده به حقیقت باشد. برای دستیابی به بیان حکیمانه مباحثی نه گانه در فقه البیان مطرح شده است؛ که یکی از نتایج توجه به این مباحث، تولید نظریه رسانه ای برای مدیریت دستگاه رسانه ای جمهوری اسلامی است. طراحی نظام سؤالات ارزیابی برنامه های اداره کشور، یکی از فرآورده های فقه البیان برای رسانه است. در طراحی سوالات رسانه باید نسبت میان برنامه های توسعه با زیر ساخت های 9گانه هدایت شامل 1- “امامت و رهبری” 2- “علم و حکمت” 3- “نظم و قانون” 4- “معیشت و کسب حلال” 5- “شاخصه های ارزیابی” 6- تربیت و تزکیه 7- “روابط بین الملل و نفی سبیل” 8- “بیان و حکمت” 9- “پیشگیری از جرم و عبرت” سنجیده شود.
6- ادبیات توسعه و برنامه های ناشی از آن به دلیل اتکاء به تعریف غلط از بشر و حقوق آن برای مقابله با جرائم از پایگاه نگرش ساز عبرت استفاده نمی کنند. در برنامه های توسعه قضائی یا عناوین واقعی مجرمانه را کاهش می دهند و یا اینکه برای مقابله با جرایم از مجازات های غیر موثر در مقابله با جرم مانند زندان استفاده می کنند. فرآیند مقابله با جرائم باید به نگرش سازی و گسترش عبرت منجر شده و تنظیم عقلائی مسئله مجازات خاصیت عبرت آفرینی و پیش گیرانه آن را کاهش می دهد. شایان ذکر است که موارد استفاده از حبس در فقه اسلامی به موارد محدودی اختصاص دارد؛ که متاسفانه در سیستم قضائی فعلی استفاده این نوع مجازات گسترش یافته است. میان فربه نمودن مسئله عبرت -از پایگاه مجازات حکیمانه و زیر ساخت های دیگر عبرت- و گسترش پیش گیری از جرم رابطه معنا داری برقرار است.
7- ادبیات توسعه و برنامه های ناشی از آن میزان پیشرفت جامعه را بر اساس شاخصه های Wdi و یا مدل های دیگر ارزیابی مانند شاخصه های توسعه انسانی ارزیابی می کنند . این شاخصه ها نقطه نهایی جامعه را افزایش تولید ناخالص داخلی می دانند و توسعه دریک جمله به دنبال تعدیل کلان جامعه حول بخش اقتصاد است. تحقق این شاخصه ها ، آموزش و تربیت، سیاست و مدیریت، تفکر و علم، فرهنگ و دین و در یک جمله همه چیز را به نفع اقتصاد سرمایه داری ذبح می کند.
بر اساس مفاهیم استظهاری نقشه الگوی پیشرفت اسلامی شاخص اصلی برای ارزیابی پیشرفت جوامع میزان گسستگی یا پیوستگی روابط انسانی است. هر جامعه ای از حیث روابط انسانی گسسته تر باشد؛ افراد آن جامعه محرومیت بیشتری دریافت می کنند و هر جامعه ای که از حیث روابط انسانی پیوسته تر باشد؛ افراد آن سود بیشتری دریافت خواهند نمود. بر اساس فکر اسلامی پیوسته شدن روابط انسانی به توسعه فکر، توسعه رفق و توسعه عدم تحمل، نسبت به کفر وابسته است. توصیف و تحقق چگونگی تحقق شاخصه های ارزیابی اسلامی؛ موضوع مباحثات مطرح در فقه الفرقان یا فقه شاخصه های ارزیابی است.
8- ادبیات توسعه و برنامه های ناشی از آن روبط بین الملل را به محوریت مسئله اقتصاد تحلیل می کند و این مبنای غلط باعث اختلاط مبانی و مفاهیم و توسعه فرصت برای بسط نگرش های غلط و بالتبع سلطه ظالمان خواهد شد. مبنای تنظیم روابط بین الملل بر اساس فکر اسلامی نفی سبیل است و نفی سبیل به معنای نفی تسلط کسانی است که اندیشه صحیحی نسبت به انسان، جهان و حقایق ندارند. توصیه به عدم تحمل کفر در اندیشه اسلامی به معنای توصیه به عدم تحمل سلطه صاحبان اندیشه غلط می باشد.
9- ادبیات توسعه و برنامه های ناشی از آن رهبری و مدیریت جامعه را بر اساس ایده پوسیده و تبعیض آفرین لیبرال دموکراسی تئوریزه و پی گیری می نماید؛ ولی در اسلام رهبری و امامت جامعه را باید بر اساس دو وصف عدالت و علم تئوریزه و محقق نمود.
شایان ذکر است که مسائل 9گانه فوق محورهای اصلی اختلاف میان محاسبات توسعه غربی و پیشرفت اسلامی است؛ که مباحثه و گفتگو درباره این اختلافات دو نتیجه تحلیلی دقیق را در اذهان تثبیت خواهد نمود: نتیجه اول آنکه همه امور ناهماهنگ و معارض با این امور نه گانه باید به عنوان چالش معرفی شوند. به عنوان مثال در شرایط فعلی، مدیریت شهری مبتنی بر نظریه Tod و یا مدیریت شهری مبتنی بر ایده شهر خلاق و همچنین نظام آموزشی بی توجه به آموزشها و مهارت های خانوادگی در تعارض با زیرساخت تربیت و تزکیه است. همچنین سیاست های پولی و مالی نئوکینزیِ ربوی و مدل بودجه ریزی عملیاتی در تعارض با زیرساخت معیشت و کسب حلال قرار دارند. بر اساس همین منطق، الگوی ارزیابی کشور -در مرکز آمار و بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه- چون بر اساس شاخصه های Wdi و شاخصه های توسعه انسانی و سایر مدل های غربی ارزیابی است؛ در تعارض با فرآیند پیوسته تر کردن روابط انسانی عمل می کنند. مجموعه ای گسترده از امور معارض با زیرساخت های نه گانه فوق الذکر؛ موضوع بررسی مباحث مرتبط با اولین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی است.
نتیجه دوم این گفتگو هم تثبیت تدریجی الگوی تفصیلی پیشرفت اسلامی و تمیز آن از الگوی توسعه غربی در ذهن فعالان و دلسوزان انقلاب اسلامی است.
شهر قم/ یک شنبه 22 مهر1397 مصادف با 4 صفر المظفر 1440
علی کشوری”