چگونه سطح تلاش و تعهد کارمندان جدید را کشف کنیم
تشخیص سطح تعهد کارمندان و تلاش آنها برای پیشرفت بیشتر و انجام دادن وظایف دشوارتر، یکی از مهارتهای مهم برای مدیران است.
کارشناسان کسب و کار و نیروی انسانی، کارمندان را از لحاظ سطح تعهد و انجام وظایف مختلف به سه گروه دستهبندی میکنند. این دستهبندیها در اصطلاحات انگلیسی با نام بازیکنان (کارمندان) A ،B و C شناخته میشوند. دستهبندی کارمندان در این گروهها و تلاش برای جانمایی آنها در هر گروه، به مدیران کمک میکند که وظایف را با دقت بیشتری تقسیم کنند. اما کارمندان چگونه در این دستهها قرار میگیرند؟
گروه A
این دسته از کارمندان زندگی کاری را فراتر از زندگی شخصی میدانند و برای رسیدن به اهداف کاری خود از هیچ تلاشی نمیهراسند. آنها تمام وظایف را با دقت انجام میدهند و همیشه به دنبال وظایف بیشتر و بهتر هستند تا سطح آمادگی و مهارت خود را روز به روز افزایش دهند. به بیان دیگر آنها بهترین کارمندان شرکت هستند که البته، درصد کمی از کارمندان را شامل میشوند.
گروه B
این گروه همیشه به دنبال ثبات در زندگی شخصی و کاری هستند. آنها تعادل مناسب میان این دو زندگی را برقرار میکنند و وظایف را نیز در مدت تعیینشده انجام میدهند. با وجود اینکه این افراد تلاش مناسبی در جهت پیشرفت شرکت دارند، تلاش زیادی برای بهبود وضعیت خود نمیکنند و به دنبال وظایف و مسئولیتهای بیشتر نیستند. آنها عاشق ثبات هستند و ترجیح میدهند کسی در هنگام کار مزاحمشان نشود.
گروه C
این نوع از کارمندان، پایینترین دستهبندی با پایینترین کارایی را به خود اختصاص میدهند. آنها نهتنها برای قبول وظایف جدید تلاش نمیکنند، بلکه وظایف معمول خود را نیز بهخوبی انجام نمیدهند. آنها همیشه نیاز به کمک دارند و تعهدی به انجام کار احساس نمیکنند. مدیران در ردههای مختلف همواره باید کار آنها را بررسی کنند و حتی برای انجام وظایف ساده، آنها را مجبور کنند. به بیان دیگر، این کارمندان برخی اوقات ترمز پیشرفت شرکت هستند و اولین کاندیداها برای اخراج به شمار میروند.
سؤال مهم پس از درک گروهبندیها این است که چگونه میتوان افراد را پیش از استخدام دستهبندی کرد؟
با درک گروهبندیها به این نتیجه رسیدیم که توانایی دستهبندی باید در هر مدیری وجود داشته باشد؛ چرا که عدم شناخت کافی میتواند موجب استخدام افراد نالایق شود و هزینههای متعددی به شرکت تحمیل کند.
قطعا مدیران باتجربه با سالها ارتباط با افراد مختلف، توانایی شناخت افراد گروههای A، B و C را دارند. آنها میتوانند با کمی مصاحبه و یک دورهی کوتاه آزمایشی، دستهبندی افراد را کشف کنند. در این میان، مدیران کمتجربه و مؤسسان استارتاپها نیز میتوانند پس از غربال کردن کاندیداهای اولیه، در مرحلهی نهایی از کمک یک مشاور باتجربه یا یک منتور استفاده کنند. در بدترین حالت، دورههای آزمایشی استخدامی پیشنهاد میشود که افراد در مدت معینی تحت بررسی مدیران و دیگر کارمندان قرار میگیرند.