داستان موفقیت یک کارآفرین؛ از وام خانوادگی تا شرکت ۱۰۰ میلیون دلاری
کارآفرینی که سرمایهی اولیهی کسبوکار خود را از پدرخواندهاش قرض کرده بود، امروزه مالک شرکتی میلیون دلاری است که محصولاتش در سراسر آمریکا عرضه میشوند.
تصور کنید دو فرزند دارید (دخترهای دوقلو!) و باید مراقب خانواده و حرفهی خود باشید. شما همیشه احساس خستگی میکنید (خستگی مراقبت از کودکان). برای اینکه بتوانید دوام بیاورید و ادامه دهید، چه میکنید؟
اگر شما نیل پرمکومار باشید، در آشپزخانه لیوانهای کاغذی درست میکنید، با دانههای قهوهی ارگانیک بازی میکنید و گاهی قهوهی سرد دم میکنید. شاید حرکت دانشمندان متفکر، از الزام و ضرورت آغاز شود؛ اما نیل طی چند ماه موفق شد ترکیبی از مواد لازم و تکنیکی را پیدا کند که موفق بود. درواقع آنچه او درست میکرد عالی بود و همین امر جرقههای یک کسبوکار جدید را در ذهن او روشن کرد.
و تنها مشکل او؟ بیپولی!
گزینهای از درون خانواده
نیل پرمکومار این شانس را داشت که پدرخواندهاش ونکات نمانی از یک پسانداز ۵۰ هزار دلاری بهرهمند بود. اگر او موافقت میکرد که با نیل شریک شود، میتوانستند کار را شروع کنند و احتمالاً به موفقیت برسند. اما اگر قبول نمیکرد، همهی برنامهها با ریسک بزرگی مواجه میشد.
خوشبختانه نمانی از ایدهی نیل استقبال کرد و حتی مثل بانکها یا سرمایهگذاران، در مورد جزئیات با او بحث نکرد. نیل موفق شده بود اعتماد پدرخواندهاش را جلب کند و در عوض با تعهد کامل همهی انرژی خود را روی کار گذاشت. او میگوید:
شکست در گزینههای من جایی نداشت. من شرکتم را دیلا نامگذاری کردم که ترکیبی از نامهای دو دخترم بود. حس میکردم در این صورت، دیگر اجازه ندارم شکست بخورم.
فکر میکنم بهعنوان یک کارآفرین، باید تمرکز ویژهای روی موفقیت داشته باشید. کار شما برای رقابت با غولهای صنعت، به حد کافی سخت هست. خودباوری و اعتمادبهنفس نقش مهمی در پیروزی شما دارد.
به این ترتیب فورتو (Forto) متولد شد. پرمکومار فروش آنلاین قهوه را آغاز کرد؛ آنهم درحالیکه خودش به همهی ایمیلهای مشتریان پاسخ میداد. او موفق شد اعضای یکی از بخشهای نیروی نظامی را که به تمرکز و انرژی فوقالعاده بالا نیاز داشتند، به پایههای مشتریان هدف تبدیل کند. او میگوید:
زمانی که دیدم فورتو در پایگاه ارتش خوب فروش میرود، متوجه شدم که میتوانیم کسبوکار بزرگی داشته باشیم. از طرف دیگر شاهد بودم که بازارهای نوشیدنیهای انرژیزا و خردهفروشی قهوه، در حال تغییر هستند. نسل جدید مصرفکنندگان، الگوی خرید دیگری داشتند. آنها یک قهوهی عالی در فرمت مناسب و راحت میخواستند که وقت زیادی لازم نداشته باشد. فورتو به این نیازها پاسخ میداد و به همین دلیل ما مشتریان وفاداری پیدا کردیم.
از وام خانوادگی تا یک برند ملی
گرچه نیل پرمکومار به خاطر پولی که از پدرخواندهاش گرفته بود، استرس شخصی زیادی داشت؛ اما موفقیت اولیهی محصول و سیگنالهای بازار به او میگفت که این درخواست وام خانوادگی، انتخاب درستی بوده است. او روی کارش متمرکز باقی ماند و طی ۱۸ ماه ۵۰ هزار دلار را به پدرخواندهاش بازگرداند.
فورتو هرسال تقریباً ۴۰۰ درصد رشد داشت. این شرکت در سال ۲۰۱۷، در فهرست سریعترین رشد برندهای نوشیدنی آمریکا که ۵۰۰ شرکت برتر را معرفی میکرد، رتبهی اول را به دست آورد. لیوانهای قهوهی فورتو تقریباً در بیش از ۵۰ هزار فروشگاه خردهفروشی عرضه میشوند و این شرکت بهتازگی اعلام کرده است که محصولات خود را در قفسههای قهوهی ۳۷۰۰ فروشگاه والمارت نیز توزیع میکند. این پیشرفت، پیروزی بزرگی برای نیل پرمکومار محسوب میشود؛ مخصوصاً که هدف اصلی کسبوکار او، کمک به مشتریانی است که میخواهند انرژی خود را سریع و راحت و البته با هزینهی کم، افزایش بدهند.
آیا نوآوری به ریسکپذیری نیاز دارد؟
پرمکومار میگوید او از راهی که انتخاب کرده، پشیمان نیست. اما درعینحال تصدیق میکند که بخش عظیمی از موفقیت فورتو، به این دلیل بود که محصولش را هم در زمان مناسب و هم در مکان مناسب عرضه کرد. او درست زمانی لیوانهای آمادهی قهوه را معرفی کرد که مردم در حال کنار گذاشتن مراسم سنتی قهوه نوشیدن بودند. به عبارتی او محصولی به بازار ارائه داد که پاسخ یک تقاضای در حال ظهور بود. او و تیمش با دقت مشتریان اولیه را بررسی میکردند تا متوجه شوند که آنها چرا و چه زمانی قهوهی خود را مینوشند. پسازاین بود که توانستند افراد بیشتری را بیابند که فورتو، محصول ایدهآلی برای آنها محسوب میشد. درنهایت تا وقتیکه مصرفکنندگان پیام محصول را درک نکرده بودند، استخدام کارمندان جدید و مقیاسپذیری را در برنامهی خود قرار نداد.
پرمکومار میگوید:
توانایی ریسکپذیری افراد مختلف، باهم متفاوت است. برای من عرضهی لیوانهای قهوهی دوبل فورتو، ارزش ریسک کردن را داشت؛ زیرا فکر میکردم یک قهوهی انرژیزا که خرید و مصرف آن راحت است، راه حلی ضروری برای یک مشکل روزمره به شمار میرود. من معتقدم که اساس کار کارآفرینان، کنترل ریسک است. استارتاپها غالباً با حداکثر ریسک کار خود را آغاز میکنند؛ اما هر مرحلهای که سپری میشود و هر گامی که در راه ساخت شرکت برمیدارید، ریسک شما تا حد زیادی کاهش مییابد. رقابت موضوعی نبود که مرا نگران کند. برای من مهم این بود که پیش از آنکه پولم تمام شود، نیازهای مصرفکننده را بشناسم و بهخوبی آنها را برآورده کنم.
وقتی صحبت از بودجهی اولیهی شروع کار میشود، پرمکومار توصیه میکند فقط از افراد مورد اعتماد وام یا قرض بگیرید. در حالت ایدهآل آنها باید بدانند که ممکن است پول خود را از دست بدهند. بهعلاوه بهتر است در مراحل اولیه سرمایهی استارتاپ را بیشازحد افزایش ندهید. جذب سرمایهی مازاد همیشه با وسوسهی ولخرجی یا هدر دادن پول، یا استخدامهای غیر ضروری همراه است. پرمکومار میگوید:
اگر در اولین دور جذب سرمایه، میخواهید از خانواده و دوستان خود وام بگیرید، مطمئن شوید که آنها از اعصاب فولادین برخوردارند؛ زیرا این چیزی است که به آن نیاز پیدا میکنند. درست مثل پدرخواندهی من!