اغلب کسب‌وکارها بازاریابی را موجودیتی جدا از سایر فعالیت‌های شرکت می‌دانند درصورتی‌که استراتژی بازاریابی باید با توجه به هدف اصلی برند انتخاب شود.

زمانی که صحبت از سرمایه‌گذاری روی روش جدید بازاریابی به میان می‌آید معمولا دو سوال مطرح می‌شود. سوال اول این است که آیا شرکت از عهده‌ی پرداخت هزینه‌ها بر خواهد آمد؟ و سوال دوم این که چگونه بدانیم این روش بازاریابی جواب می‌دهد؟ زمانی که از یک بازاریاب کمک گرفته می‌شود انتظار می‌رود میزان فروش شرکت را بسیار بیشتر از دستمزد توافقی خود افزایش دهد. درصورتی‌که این طرز تفکر اشتباهی است که بسیاری از برندها هنگام بازاریابی مرتکب می‌شوند.

مزایای افزایش آگاهی، افزایش لید، تحقیق و توسعه روی داده‌های جمع‌آوری شده، دریافت بازخورد مشتری، بررسی نقدها نیز تأثیر زیادی در روند بازاریابی می‌گذارند. اهمیت این کارها به اندازه‌ای زیاد است که از همان روز اول باید به‌عنوان بخشی از استراتژی کسب‌وکار‌ در نظر گرفته شوند. طبق آمار مرکز بازاریابی محتوا، تنها ۳۰ درصد بازاریابان کسب‌وکارهای B2B و تنها ۳۸ درصد بازاریابان کسب‌وکارهای B2C معتقدند که از بازاریابی محتوا به بهترین نحو بهره‌مند می‌شوند. جالب است بدانید ۵۵ درصد آن‌ها حتی نمی‌دانند موفقیت در بازاریابی محتوا به چه شکل است.

اغلب مردم بازاریابی موفق محتوا را برای برندهای بسیار شناخته شده و مطرحی مانند Coca-Cola و McDonald’s به یاد می‌آورند. شرکت‌ها بزرگی مانند مک دونالدز روزانه سه میلیون دلار بابت تبلیغات هزینه می‌کنند. به طوری که در تمام خیابان‌های آمریکا منحنی طلایی و معروف این برند به چشم می‌خورد. هدف این برندها از این حجم تبلیغات این نیست که سود خود را افزایش دهند. آن‌ها قصد دارند نام خود را در ذهن تمام مردم جهان ماندگار کنند. این هوگلنداسمیت، متخصص بازاریابی معتقد است مدیرعامل‌های شرکت‌ها به امور مرتبط با بازاریابی به چشم بخشی از استراتژی تیم مدیریت نگاه نمی‌کنند. اغلب آن‌ها نمی‌دانند بازاریابی بخشی از فعالیت‌های روزانه و استراتژیک شرکت است. با در نظر گرفتن این نکته، چه نظری در مورد استراتژی بازاریابی مک دونالدز می‌توان داشت؟ اینکه این برند اهمیت بیشتری برای ماندگاری نام خود در ذهن مردم قائل است. آن‌ها تمرکز خود را روی این موضوع گذاشته‌اند و به مواردی مانند کیفیت خدمات مشتری کمتر اهمیت می‌دهند. البته هر دو عامل در جذب مشتری مهم هستند اما چه چیزی باعث می‌شود یک مشتری رستوران مک دونالدز را به رقیب آن یعنی برگر کینگ ترجیح دهد؟

اینفوگرافیک : چرا برندها باید به اینستاگرام بیشتر از فیسبوک توجه کنند
مشاهده

هوگلنداسمیت معتقد است اغلب کسب‌وکارها بدون در نظر گرفتن چشم‌انداز تعریف شده و استراتژی مناسب اقدام به بازاریابی می‌کنند و این به ضرر برند است. به جای اینکه دنبال پیدا کردن راهی برای بازگشت سرمایه از طریق بازاریابی باشید بهتر است ببینید کدام استراتژی بازاریابی با استراتژی و هدف اصلی برند بیشتر همخوانی دارد. مخصوصا کسب‌وکارهایی که فعالیت خود را به تازگی راه‌اندازی کرده‌اند، باید بدانند تعیین استراتژی بازاریابی با توجه به هدف نهایی برند، سرعت رسیدگی به اهداف را تسریع می‌کند. تعیین استراتژی با در نظر گرفتن اهداف برند و مناسب بودجه‌ی شرکت کار سختی نیست و بسیاری از برندها از همین روش استفاده می‌کنند. هر برندی باید سطح آگاهی مردم از محصول و خدمات خود را پیش از توسعه‌ی روابط با مشتری و تلاش برای ماندگاری آن‌ها افزایش دهد.

بسیاری از صاحبان کسب‌وکارها بازاریابی را موجودیتی جدا از سایر فعالیت‌های شرکت می‌دانند. درصورتی‌که این طرز تفکر اشتباه است و استراتژی بازاریابی باید همگام با استراتژی و هدف نهایی شرکت تعیین شود. فراموش نکنید بازاریابی موفق به معنای کسب‌وکار موفق است و برندی در بازار رقابت پیروز می‌شود که استراتژی مشخص و واحدی برای همه‌ی فعالیت‌های خود داشته باشد.