فلورانس نایتینگل گراهام زنی بود که کار خود را از حسابداری برای یک شرکت دارو سازی شروع کرد تا اینکه توانست برند الیزابت آردن را به‌وجود آورد و تبدیل به یکی از ثروتمند ترین زنان جهان بشود.

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا آرایش می‌کنیم؟ فلورانس نایتینگل گراهام، مؤسس الیزابت آردن می‌تواند دلیل آن باشد. او از نخستین کسانی بود که پیشنهاد داد تا رنگ و آرایش چشم‌ها، لب‌ها و صورت باید هماهنگ شود. پیش‌تر فقط زنانی که از طبقه پایین جامعه بودند آرایش می‌کردند. پیشرفت ریک و ویلیام هوگارت نیز از جایی شروع شد که عده از زنان سعی کردند با مواد و امکانات اولیه و ساده، خط‌وخال‌های صورت خود را محو کنند. این باعث شد تا قبل از ظهور گراهام، بازاری به نام مولن روژ برای لوازم آرایشی شکل بگیرد.

۲۰ سال بعد از آنکه او اولین سالن خودش را افتتاح کرد، مالک ۱۵۰ سالن مجلل در سرتاسر اروپا و آمریکا شده بود. در این زمان او ۱۰۰۰ محصول خود را در میان ۲۲ کشور گسترش داد. این کار او را به یکی از نخستین زنان ثروتمند جهان تبدیل کرد. صنعت لوازم آرایشی اکنون ارزشی معادل ۴۴۵ میلیارد دلار دارد و بخشی از مصارف هر روز صبح زنان در سرتاسر دنیا است.

داستان گراهام مانند بسیاری از کارآفرینان دیگر با اخراج او از مدرسه شروع نمی‌شود. او کسی بود که در دانشکده پرستاری تحصیل کرده بود و بعداً برای پیوستن به برادرش که در یک شرکت داروسازی در نیویورک کار می‌کرد، به آنجا رفت. او در این شرکت به‌عنوان یک حسابدار کار می‌کرد. اغلب چند ساعتی در آزمایشگاه شرکت می‌ماند تا درباره‌ی محصولات مراقبت از پوست اطلاعاتی کسب کند. بدون شک آنجا بود که اولین جرقه‌های حرفه‌ی شگفت‌انگیز وی شروع شد.

تأثیر مثبت اختلالات روانی در پتانسیل‌های کارآفرینی
مشاهده

او پس از آشنایی با الیزابت هوبارد، به کمک دوستش دست به راه اندازی یک سالن در خیابان پنجم (که خیلی زود مبدل به مرکز تجاری اصلی شهر شد) زد. شش ماه بعد الیزابت کناره گیری کرد، اما گراهام کارش را ادامه داد. او سرتاسر اروپا را طی کرد تا شیوه‌ها، ترفندها و توصیه‌های ارزشمندی به دست آورد. پس‌ازآن او ایده‌های جدید خود را برای زنان آمریکایی به ارمغان آورد.

نقاط عطف داستان موفقیت گراهام

همه‌چیز  درباره محصول است

واضح است قبل از اینکه گراهام دستیار آزمایشگاه بشود و روی الیزابت آردن سرمایه گذاری کند، اطلاعات زیادی درباره‌ی لوازم آرایشی داشت. او قبل از اینکه دور تا دور اروپا به خوش گذرانی بپردازد و ایده‌های جدیدی برای خودش پیدا کند، قادر به ایجاد امپراتوری خود بود.

اهمیت بازاریابی

داستان گراهام اهمیت  بازاریابی را برجسته می‌کند. در آن زمان فقط زنان طبقه متوسط به پایین آرایش می‌کردند، اما گراهام توانست با کمک ترفندهای بازاریابی به جنگ این عقاید برود. او به کمک ستاره‌های هالیوودی موفق شد تا آرایش کردن را به یکی از انتخاب‌های زنان تبدیل کند.

شایسته‌ترین باقی می‌ماند

برخی به‌اشتباه اذعان می‌کنند که معمولاً زنان به‌اندازه مردان روحیه رقابتی ندارند؛ اما گراهام یکی از ناقضین این مدعاست. او یک رقیب سخت گوش و پیش‌گام به نام هلنا روبنشتاین در هلند داشت. با وجود این که این دو هرگز در طول عمرشان با هم ملاقاتی نداشتند اما همواره با آگاهی از یکدیگر در حال رقابت بر سر تولید محصولی باکیفیت و کارایی بهتر بودند. البته مشخصاً می‌دانیم که چه کسی پیروز این میدان شد.

ترکیب CRM با بازخورد مشتری برای بهبود تجربه خرید
مشاهده

او یک میراث بر جای گذاشت

گراهام کارهای بسیار بیشتری از اینکه فقط صنعت آرایش را گسترش دهد، انجام داد. او یکی از حامیان جنبش ۱۵ هزار نفری حقوق زنان در سال ۱۹۱۲ بوده است؛ و مانند افرادی مثل بیل گیتس، مارک زاکربرگ و تعداد معدود دیگری مثل مایک بلومبرگ دست به کارهای بزرگ بشردوستانه زد.