بهترین واکنش در برابر انکارکنندگان تغییرات اقلیمی چیست؟
اخیراً نشستی با عنوان «مدیریت کربن: راهکار یا توهم؟» با حضور الکساندر روزنفلد، بنیانگذار و مدیر اجرایی انجمن اقلیمی CIC و دیگر فعالان زیستمحیطی در بخش انرژی دانشگاه هوستون برگزار شد. در این نشست پس از معارفهای کوتاه از بیانیهی این نشست، در میان گروه بزرگی از کارشناسان (که همگی به تغییرات اقلیمی بهعنوان یک واقعیت غیرقابلانکار اعتقاد داشتند)، یکی از اعضای هیئت (که آشکارا از انکارکنندگان جدی پدیدهی تغییرات اقلیمی بود) با ارائه اطلاعاتی گرافیکی سعی کرد ادعای خود را مبنی بر کذب بودن این پدیدهی جهانی، موجه جلوه دهد.
البته این منتقد بهصورت مستقیم اعلام نکرد که تغییرات اقلیمی واقعیت ندارد. او از شیوهای برای بیان این مطلب سود جست که اخیراً طرفداران زیادی بین دیگر انکارکنندگان یافته است:
تغییرات اقلیمی همواره وجود داشته است؛ پس شاید نگرانیهای فعلی سازمان ملل در قالب گزارش مجمع بینالمللی تغییرات اقلیمی، آنقدرها هم جدی نباشد؛ ضمن اینکه برنامههای مبارزه با کربن، ریسکهای فراوانی را برای پیشرفت بشر به همراه خواهد داشت.
برخی از توجیههای مطرحشده در این نشست، از قرار زیر است.
- توجیه اولیه سعی داشت نشان دهد که میزان کربن موجود در اتمسفر، مشکلی ایجاد نخواهد کرد؛ چرا که سطح دیاکسید کربن فعلی برابر با ۴۰۰ واحد در میلیون (۰/۰۴ درصد) است که نمیتواند اثری بر اتمسفر داشته باشد. در این مقیاس، سطح اثرات نزدیک به صفر دیده میشود.
روزنفلد در پاسخ میگوید که این نوع تفسیر در مورد علوم جوی، نادرست است؛ همانگونه که در مثالهای دیگر نیز میتوان دید؛ تنها مقادیر کمی از مادهای مشابه، میتواند عواقب خطرناکی را در بر داشته باشد. آژانس حفاظت از محیطزیست ایالاتمتحده (EPA)، میزان سرب مجاز در آب آشامیدنی را کمتر از ۱۵ قسمت در یک میلیون (ppb) اعلام کرده است. این میزان غلظت سرب در آب، ۲۶ هزار برابر کمتر از غلظت دیاکسید کربن در اتمسفر است. آزمایشهای انجامشده در سال ۲۰۱۵ و در منطقهی فلینت از ایالت میشیگان، غلظت سرب موجود در آب را ۲۷ قسمت در میلیون تشخیص داد. این میزان بسیار کوچک است؛ اما هیچکس استدلال نکرد که این میزان کم اهمیتی ندارد. همچنین ما میدانیم نوشیدن آبی با این میزان سرب، احتمالا کسی را نخواهد کشت؛ اما قطعاً یک رژیم دائمی از مصرف چنین آبی در درازمدت، مشکلاتی را برای سلامت کودکان ایجاد خواهد کرد.
این موضوع، شباهت زیادی با معضل دیاکسید کربن دارد. تحمل این غلظت بالا از CO2 برای مدت یک سال، ممکن است به کسی صدمهای وارد نکند؛ اما آثار تجمیعی ناشی از این گاز روی سیاره شبیه اثرات درازمدت نوشیدن آب آلوده به سرب است.
- مورد دوم مطرحشده، این استدلال بود که چون پیشبینی مدل دههی ۸۰ و ۹۰ میلادی کامل نبود؛ ما نمیتوانیم پیشبینیهای اقلیمی و راهکارهای توصیهشده در مدلهای امروزی را جدی بگیریم.
این استدلال نیز ناقص است. بیایید نگاهی به پزشکی بیندازیم. به فرض محال، اگر فرزند شما مبتلا به سرطان میشد، آیا شما با استناد به تجارب پزشکی دههی ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، شانس زنده ماندن او را ۶۰ درصد یا کمتر تخمین میزدید و درنتیجه تصمیم میگرفتید که تسلیم شوید؟ البته که نه. مرکز سرطان اندرسون در دانشگاه تگزاس، پژوهشهایی چشمگیر را به انجام رسانده که در نتیجهی آن، شانس بهبود در بسیاری از انواع سرطان به بازهی ۸۰ الی ۹۰ درصد رسیده است. طی دهههای اخیر، مدلها و تکنیکهای ما برای درمان سرطان از جمله توانایی در استفاده از مدلهای رایانهای پیشرفته، پیشرفت چشمگیری داشته است؛ این در حالی است که این مدلها، نقشی مشابه و البته بهمراتب پررنگتری در پیشرفت علوم اقلیمی نیز داشتهاند.
پس از این نشست، طی مباحثهای با تنی چند از اساتید دانشگاه هوستون، روزنفلد این پرسش را مطرح میکند که آیا دانشگاهها همجنان باید به نقش خود در ترویج مناظرات و بیان سلایق فکری متفاوت بپردازند؛ آنهم در شرایطی که یک از طرفین مباحثه بهصورت آگاهانه سعی میکند باهدف متقاعد کردن افراد ناآگاه نسبت به روشهای ارزیابی علمی، از این دادهها سوءاستفاده کند؟
آیا در شرایطی که تلاش برای ارتقای درک عمومی و پیدا کردن راههای بهتر برای برقراری ارتباط با مردم، یک هدف مهم تلقی میشود، قرار دادن یک تریبون در اختیار افرادی سودجو، یک حرکت غیراخلاقی به حساب نمیآید؛ بهخصوص زمانی که بدانیم زندگی میلیونها نفر، بهویژه کودکان در معرض خطر است؟
با این حال، هیچ یک از ۲۰۰ نفر از حضار در این همایش، اقدامی برای پاسخگویی به مغالطات مطرحشده نکردند.
روزنفلد میپرسد:
چرا آن دسته از ما که بیشترین دانش را دارند، بهخصوص دانشمندان ما سعی میکنند تا این حد متمدن و آزاداندیش جلوه کنند؟ آیا ما نباید در برابر چنین اظهاراتی میایستادیم و اعتراض میکردیم؟
یا شاید ما باید این نظرات افراطی را نادیده بگیریم و با سکوت کردن در برابر این شایعات، به بانیان آنها مجالی برای رسمیت یافتن ندهیم. آیا باید بهجای دامن زدن به این جنجالها، در سکوت روی راهحلهای مطرح برای تغییرات اقلیمی تمرکز کنیم؟
با توجه به پژوهشهای فعلی که میگوید عقاید عموم درمورد تغییرات اقلیمی در ایالاتمتحده به یک مسئلهی جناحی (با وابستگی سیاسی) تبدیل شده است، راهبرد ما باید چگونه باشد؟ مسلماً نمیتوان آنقدر صبر کرد تا درک عمومی و سیاستهای دولت فدرال تغییر کند.
به نظر میآید که ما باید بر تلاش خود در تسریع راهکارهایی که هم سودآور و هم تأثیرگذار هستند، بیفزاییم. ما باید نسبت به احتمال شکست فناوریهای بخش خصوصی، ریسکپذیری بیشتری داشته باشیم و راههایی را برای غلبه بر عوامل مخل در رشد این نوع شرکتها بیابیم.
ناگفته نماند که در این همایش، فناوریهای بسیار هیجانانگیزی یا هدف جذب و استفادهی مجدد از دیاکسید کربن مطرح شد که بر اساس تجربیات سرمایهگذاران قبلی و نیز اظهارات کارشناسان حاضر در این نشست، هماکنون نیز اقداماتی در جهان واقعی در جریان هستند که به ما در جذب و بازاستفاده از کربن کمک شایانی میکند. این تکنولوژیها، همان طور که ممکن است حدس بزنید، قطعاً در حکم یک نوشدارو نخواهند بود، اما نباید آنها را هم از مصادیق اعتیاد بیهودهی ما به تکنولوژی قلمداد کرد. همهی باید در برابر چالش تغییرات اقلیمی به اتفاقنظر برسیم و رسیدن به این مهم، مستلزم ایجاد تغییراتی است که برخی از آنها نیاز به صرف هزینه و انرژی فراوان خواهد داشت.به هر حال، عواقب رویکرد انفعالی ما، تقریباً غیرقابلتصور خواهد بود.