اکثر مردم به حقایق ثابتشده علمی باور دارند
با وجود تجربی بودن یافتههای علمی، هنوز افرادی وجود دارند که در مقابل پذیرفتن آنها مقاومت میکنند. علت این بیاعتمادی عمومی چیست؟
براساس یک مقالهی جدید که در دانشکدهی تجارت دانشگاه کِلی ایالت ایندیانا انجام شده است؛ بسیاری از افراد در زمان حقیقتسنجی و شنیدن مطالب حقایق جایگزین، ترجیح میدهند نتایج پژوهشها و حقایق تثبیتشدهی دیگر را باور نکنند.
اوبایل، نویسندهی این مقاله میگوید:
دلایل هشداردهندهی رو به رشدی در مورد عدم اعتقاد به یافتههای علمی در گسترهی وسیعی از حوزههای حرفهای وجود دارد؛ چرا که بهنظر میرسد این موضوع، نشاندهندهی کاهش قابلملاحظهی اعتبار دانشگاهیان و دانشمندان باشد.
اوبایل به همراه دو استاد دانشگاه دیگر از دانشگاه لووا به نامهای سارا راینز و ایمی کولبرت در بخش شرح مقاله توضیح میدهند که چرا مردم اغلب به این یافتههای پژوهشی باور ندارند.
بخشی از این بیاعتمادی عمومی از افزایش سریع مطالعاتی ناشی میشود که یافتههای پژوهشی فعلی را زیرسوال میبرند. دلایل مختلفی اعم از علل معصومانه، مانند خطاهای تحلیلی ناشناخته، تا علل پژوهشی مورد تردید موقعیتی وجود دارد. اما نویسندگان نامبردهشده خاطرنشان میکنند که تلاشهای هماهنگ و تامینشده برای بیاعتبار کردن پژوهشهای علمی معتبر برای اهداف سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی یکسویه نیز در این میان نقش دارند.
این رویه بر کسبوکار و محیط کاری آمریکاییها تاثیر میگذارد؛ چرا که تمایل مدیران برای جستجوی پژوهشهای آکادمیک برای مشاوره یا استفاده از بهترین شیوههای تجربی و معتبر کم است. برای مثال، ممکن است این حقیقت علمی را نپذیرند که هوش بهترین پیشبینیکنندهی عملکرد کاری است.
نویسندگان مقالهی حاضر میگویند:
پژوهشی که نشاندهندهی مزایای تنوع نیروی کار یا ترفیع زنان و اقلیتها به موقعیتهای رهبری باشد، به احتمال قوی منافع اختصاصی اعضای گروههای بیشاز حد فعال حاضر را تهدید میکند. بسیاری از افراد نیز در زمان بررسی ادعاهای مبتنی بر پژوهشها در ارتباط با علل و عواقب نابرابری حقوق، از استدلال انگیزشی استفاده میکنند.
اوبایل و همکارانش برای پرداختن به این چالشها، میگویند که پژوهشگران حوزهی کسبوکار باید حوزهی پژوهشی خود را بهمنظور تمرکز بیشتر بر مشکلات مهمتر گسترش دهند و تاکید بیشتری را بر نیازهای مشتریان، کارفرماها، جوامع محلی، محیط زیست و بهکلی اجتماع قائل شوند. آنها باید فرصتهایی برای ایجاد پژوهشهایی با همکاری متخصصان آن حوزه بهصورت مشترک پیدا کنند که فراتر از ارائهی سادهی دادهها و اطلاعات دیگر خودشان باشد. آنها همچنین باید نحوهی گزارشدهی و برقراری ارتباط خود در ارتباط با پژوهششان را بهبود دهند.
مدل انتشار فعلی پژوهشهای آکادمیک برای افراد خارج از این حوزهها، بهنظر عجیب، فاقد بصیرت کافی و هدررفت میرسد. کارشناسان همیشه توصیه کردهاند که یافتههای پژوهشی را در رسانههایی به انتشار برسانید که دسترسی به آنها بیشتر است.
بسیاری از افراد شاغل، محصلان و اعضای یک جامعه، اکنون اطلاعات خود را از منابعی تامین میکنند که نهایتا برای یک دهه فعالیت میکنند؛ نظیر وبلاگها، فیلمهای آنلاین و اشکال مختلف رسانههای اجتماعی. بهترین فرصتها برای دریافت شواهد پژوهشی به عموم مردم احتمالا در این محلهای اجتماعی جدید ایجاد میشود.
این محلها ممکن است سخنرانیهای TED باشند، یا انجمنهای آنلاین و دورههای گستردهی آنلاین با عنوان MOOC. اوبایل و همکاران او در این پژوهش نیز پیشنهاد میکنند که محققان باید مقاومت نسبت به یافتههای خاصی را در پژوهشهایشان، بهتر پیشبینی کنند. اوبایل میگوید:
بسیاری از اقدامات ما برای پر کردن شکاف علمی-عملی مانند انتشار پژوهشها در رسانههای قبلدسترسیتر و آموزش اجرایی بدون اینکه بتوانیم بر برخی از این موانع طبیعی برای متقاعدسازی غلبه کنیم، بیحاصل خواهند بود.