هوش مصنوعی چگونه میتواند به بهبود خلاقیت انسان کمک کند
هوش مصنوعی با حذف وظایف طاقتفرسا و تکراری میتواند مسیرهای جدیدی را برای خلاقیت انسان باز کند.
هوش مصنوعی (AI) همزمان با پژوهشهای ترکیبی ظهور کرد. بسیاری از علاقمندان و دنبالکنندگان فناوری زنگهای هشدار ظهور هوش مصنوعی را به صدا درآوردند. استیون هاوکینگ گفت هوش مصنوعی میتواند بدترین اختراع تاریخ بشریت باشد. ایلان ماسک هم جملات مشابهی را به زبان آورد: AI خطر عمدهای است که وجود تمدن بشر را تهدید میکند.
با ظهور هوش مصنوعی بسیاری از مشاغل بهویژه کارهای تکراری حذف میشوند. بر اساس گزارش اخیر مککینزی، پیشبینی میشود هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰ جایگزین ۷۵ تا ۳۷۵ میلیون شغل (۳ تا ۱۴ درصد از نیروی کار جهانی) بشود؛ اما این سؤال مطرح میشود که نوآوریهای هوش مصنوعی خلاقیت انسان را تهدید میکنند یا خیر. در واقع، فناوریهای هوش مصنوعی تاکنون بر روشها و فرآیندهای خلاق تأثیر گذاشتهاند. برای مثال IBM Watson به کمک هوش مصنوعی پیشنمایش یک فیلم علمی تخیلی را برای کمپانی قرن بیستم فاکستولید کرد، دستورالعملهای آشپزی را کشف و اختراع کرد و به کمک این فناوری هزاران تبلیغ هم برای تویوتا ساخت.
اما بااینکه فناوریهای هوش مصنوعی قدرت خلاق زیادی دارند، نمیتوان آنها را جایگزین درجههای بالاتر خلاقیت کرد. بررسی اخیرPwC به این واقعیت پرداخته است. به عقیدهی اغلب مشتریان و تصمیمگیرندگان، کسبوکار هوش مصنوعی میتواند فرآیندهای خلاقانهی ذیل را انجام دهد:
- ساخت بیلبورد ۱۰۰ آهنگ برتر
- ساخت بخشی از یک اثر هنری با ارزش بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ دلار
- نوشتن فیلمنامهی سریالهای تلویزیونی پرطرفدار
بااین حال، امید مشتریان و تصمیمگیرندگان کسبوکار به هوش مصنوعی برای ساخت آثار برتر و برندهی جایزه کمتر است. برای مثال میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- نویسندهی پرفروش new York times
- نوشتن فیلم برندهی اسکار
- بردن جایزهی روزنامهنگاری Pulitzer
در حال حاضر، خلاقیت عالیترین مرتبهی استعداد منحصربهفرد انسان است؛ بنابراین هوش مصنوعی نهتنها مشاغل خلاق را تهدید نمیکند بلکه میتواند به آنها کمک کند.
تشویق به خلاقیت
وقتی بحث هوش ناب مطرح میشود، هوش مصنوعی میتواند در نقش متعادلکننده ظاهر شود. برای دسترسی، تجزیهوتحلیل حجم زیادی از دادهها دیگر نیازی به مدرک دانشگاهی سطح بالا نیست. مزیت رقابتی که درگذشته با درجات بالای IQ رابطهی مستقیم داشت امروزه با ظهور AI اهمیت خود را ازدستداده است و در آینده هوش مصنوعی بازیکن اصلی ذهن خواهد بود.
با کاهش اهمیت نسبی IQ، خلاقیت و قدرت تخیل اهمیت زیادی پیدا میکنند. بر اساس گزارش انجمن اقتصاد جهانی سال ۲۰۱۶، خلاقیت تا سال ۲۰۲۰ سومین مهارت مهم در محیط کار خواهد بود؛ این در حالی است که در سال ۲۰۱۵ در جایگاه دهم قرار داشت. خلاقیت مهارت موردنیاز آینده است.
با پیشرفت فزایندهی عصر هوش مصنوعی، خلاقیت قدرت بیشتری پیدا میکند. بر اساس گزارش PwC، ظهور هوش مصنوعی تحول جدیدی را از تولید ارزشی به وجود آورد که بیشتر متمرکز بر ویژگیهای ذاتی انسان مثل تفکر و خلاقیت و حل مسئله است. کارشناس خلاق و انسانشناس دکتر مایکل بلومفیلد واقعیت جدید فردا را اینگونه تصور میکند:
یک رزومهی معمولی از پنج سال پیش تاکنون تغییرات زیادی داشته است. امروز یک برنامهی کامپیوتری میتواند اغلب کارهای شما را با کسری از هزینه انجام دهد؛ ازاینرو مهارتها و کارهای مشابهی از این دست ارزش کمتری پیدا میکنند. اینجاست که باید درمورد پرورش خلاقیت خود، سطح خلاقیت و ایدههای خلاقانهی خود صحبت کنید، مانور روی افکار خلاقانهی خود را فراموش کنید؛ باید مدرکی برای اثبات آن داشته باشید و امتیاز هوش خلاق خود را بالا ببرید.
ارزش به خلاقیت وابسته است، برای اینکه انسان توسط هوش مصنوعی کنار نرود، باید از رفتار خلاق خود استفاده کند و به این صورت محیط کار پذیرای ارزش خلاق خواهد شد. با افزایش انگیزه و پاداش خلاقیت، تلاش انسان برای بهبود افکار و قوهی تخیل افزایش مییابد. بر اساس پژوهشهای انجامشده، خلاقیت اکتسابی است و رسیدن به سطوح بالای خلاقیت بهمرور زمان امکانپذیر است.
ساخت محیطی برای بهینهسازی خروجی خلاق
یکی از بدترین دشمنان خلاقیت، خود انسان است. با ایجاد اختلال در ظرفیت ادراک (میزان اطلاعات موجود در حافظهی کاری) ذائقهی خلاق هم مختل میشود. بر اساس بررسی مجلهی علوم روانشناسی، افراد با بالاترین ظرفیت ادراک کمترین خلاقیت را دارند، درحالیکه افراد با کمترین ظرفیت ادراک، خلاقترین افراد هستند. وقتی ذهن درگیر استرس باشد، احتمال نوآوری کاهش پیدا میکند. خلاقیت را نمیتوان به اجبار به دست آورد؛ بلکه باید زمینهی رشد و پرورش آن را ایجاد کرد.
هوش مصنوعی محیطی برای افزایش خلاقیت به وجود میآورد و با کنترل فعالیتهای تکراری و جبری که بیشترین زمان را به خود اختصاص میدهند، آزادی عمل بیشتری را برای مشارکت در فعالیتهای خلاقانه به ارمغان میآورد. بر اساس شواهد علمی، بخشهایی از مغز انسان مسئول خلاقیت هستند و تنها زمانی فعال میشوند که بخشهای مورداستفاده غیرفعال باشند.
فرض کنید نمایندههای فروش ۸۰ درصد از زمان خود را صرف بررسی صلاحیت و تنها ۲۰ درصد را صرف قراردادها و معاملههای نهایی کنند. فناوریهای AI میتوانند فرآیندهای بررسی صلاحیت را برای نمایندگان فروش انجام دهند، درنتیجه آنها میتوانند بیشتر تمرکز خود را به معاملههای پایانی با مشتریان اختصاص دهند. درنتیجه محرکهها خلاق آنها فعال میشوند. بهترین فروش، خلاقانهترین فروش است که بر اساس آن نمایندهی فروش خود را از رقبا متمایز میکند و تأثیر پایداری را از خود بهجا بگذارد. دستیاران هوش مصنوعی ترتیب جلسهها را میدهند، ایمیلهایی ضروری را نمایش میدهند و وظایف را اولویتبندی میکنند. به این صورت نیازی به کارهایی مثل ارسال پیام در طول جلسه یا درگیر شدن در فرآیندهای چندوظیفهای که سطح گلوکز مغز را پائین میآورند نخواهد بود. درنتیجه، پتانسیل خلاقیت به سطوح بالاتری میرسد.
افرایش خروجی خلاق
امروزه بشر در زمینهی هوش مصنوعی به انعطاف بالایی دست یافته است. در سالهای گذشته انسان چارچوبهای تحلیلی پیشرفتهای را برای تحلیل سریع و دقیق حجم زیادی از دادهها ساخته است. دستگاههایی برای اجرای یک مجموعه وظایف ساخته شدند. به این ترتیب بشر به قدرت پیشگویی خروجیها و نتایج آینده دست پیدا کرد. حالا انسان میتواند به بسیاری از سؤالهای کلیدی پاسخ دهد؛ مثلا کدام مشتریها محصولی را از شما میخرند؟ درآمد قابل انتظار شما از مشتری چقدر است؟ احتمال خرید کدام محصول توسط مشتری وجود دارد؟
بااینکه قدرت پیشگویی ارزشمند است؛ اما فضای کمی را برای تفکر خلاق میگذارد. همیشه از شما خواسته شده خروجیهای احتمالی را تعیین کنید و ذهنیتی محاسباتی داشته باشید. هدف اصل یافتن مشتریهایی با بالاترین تمایل خرید و بیشترین درآمد است؛ و در این راستا محصولات مشخصی به مشتریان توصیه میشود که اغلب اوقات قانعکننده نیستند. با پیشرفتهای هوش مصنوعی، هوش پیشگویی بههوش تجویزی تغییر پیدا میکند. هوش مصنوعی میتواند از نتایج و خروجیهای احتمالی به گرداوری اطلاعات و یادگیری بپردازد؛ از این رو زمینههای بیشتری را برای توصیههای پیشگویانه در اختیار دارد؛ توصیههایی که درگذشته بهصورت کورکورانه ارائه میشدند. مهمتر از هر چیز هوش مصنوعی میتواند به این سؤال دشوار پاسخ دهد: چرا؟
برای مثال چرا مشتری باید این محصول را بخرد؟ چرا مشتری X بیشتر از مشتری Y ارزش دارد؟ چرا این محصول برای این مشتری مناسبتر است؟ با درک چرایی دادهها، محدودیتها از بین میروند و به این صورت انسان میتواند بیشتر از تفکر خلاق استفاده کند. با رسیدن به دیدگاههای بیشتر، بخش زیادی از کارهای حدسی حذف میشوند. نمایندهی فروش بهجای یادآوری بایدها و نبایدها به مشتری، میتواند به مشتری بگوید منفعت او در چه کاری است. در نتیجه دیدگاه شفافتری نسبت به ارتباط فروش با مشتری به دست میآید و مشخص میشود کدام روش بازاریابی به بالاترین سطح مشارکت میانجامد؛ و مهمتر از هر چیز میتوانید به شخصیسازی دقیق محتوای بازاریابی و فروش بپردازید، کاری که تنها ۳۱ درصد از کارشناسان بازاریابی به تأثیر آن باور دارند (با وجود اینکه ۷۴ درصد دیگر معتقدند این کار بر پیشرفت روابط مشتری تأثیری قوی دارد). بهاینترتیب هوش تجویزی خلاقیت و قدرت تخیل را افزایش میدهد.
هوش مصنوعی میتواند به انسان در رسیدن به پتانسیل خلاق خود کمک کند، اما ۷۵ درصد از مردم معتقدند توانایی استفاده از پتانسیل خلاق خود را دارند. برای اینکه مغز از هوش مصنوعی سبقت بگیرید، انسان باید روی ظرفیتها و تواناییهای خلاق خود کار کند. بهجای ترس و نگرانی در مورد سبقت هوش مصنوعی از انسان باید بر سازگاری با هوش مصنوعی تمرکز کرد تا به نتیجهای کامل و جامع رسید. با اتخاذ دیدگاه صحیح، هوش مصنوعی میتواند پتانسیل خلاق انسان را تقویت کند و این جملهی بیل گیتس را که میگوید هوش مصنوعی زندگی انسان را مفیدتر و خلاقتر میکند، ثابت کند.