تصور گذشتگان از پیشرفتهای اجتماعی و تکنولوژیکی آینده چه بوده است
پیتر بولر نویسندهی کتاب تاریخچهای از آینده، در مورد پیشبینیهای گذشتگان از آینده صحبت کرده است.
پیتر بولر نویسندهی تاریخچهای از آینده میگوید مردم همیشه آینده را تصور می کردهاند؛ اما با آغاز قرن بیستم، این دیدگاهها بیشتر شامل تکنولوژی بودهاست. خلاصهای از مصاحبهی او با The Verge در این جا آورده شدهاست.
شما نوشتهاید که بسیاری از رمانها و آثار علمی رایج نوشته شده طی اوایل قرن بیستم میلادی، در مورد ایدهی پیشرفت بودهاند، آیا میتوانید این موضوع را توضیح دهید؟
در این دوره از لحاظ تکنولوژی، پیشرفت قابل توجهی قابل مشاهده بود. طی قرون ۱۹ و ۲۰، پیشرفتهای صنعتی بسیار مهم صورت گرفته بود و تجسم آینده توسط آنچه تکنولوژی میتواند انجام دهد، شکل میگرفت: شهرهایی با طرحهای بسیار پیشرفته و فرودگاهها وهلیکوپترهایی که همه موجب بهتر شدن زندگی مردم میشدند.
در دورههای پیشتر، آیندههای آرمانی بیشتر از لحاظ روابط اجتماعی تعریف میشد. اما در ادامه، آیندهی آرمانی (شامل ملتهای دارای روابط اجتماعی بهتر) متکی به کاربرد تکنولوژی شد؛ در این زمان برخی افراد تکنوفیل (افرادی که در تکنولوژی غرق میشوند) روی یک تکنولوژی خاص تمرکز میکردند و معتقد بودند که آن تکنولوژی به انسان زندگی شگفتآوری خواهد بخشید.
پیشبینیهای مطرح از سوی آنها چه بودند؟ آیا همهی نویسندگان تکنوفیل بودند؟ یا اینکه ناامیدی و بدبینی هم در بین آنها وجود داشت؟
هر دو مورد. روزنامهها مشتاق پرواز هواپیمای چالز لیدنبرگ بر فراز اقیانوس اطلس بودند؛ تصوری که اغلب منجر به گمانهزنیهایی میشد در مورد اینکه همهی ما قادر به پرواز خواهیم شد. رودیارد کیپلینگدرمورد دنیای تغییریافته بهواسطهی استفادهی صلحآمیز از هواپیما نوشت؛ اما رمانهای بیشماری نیز در مورد ناامیدی و ترس وجود داشت. هربرت جورج ولز درمورد تمدنی نوشت که در یک جنگ بزرگ از بین میرفت و البته در کتابش دانشمندانی نیز حضور داشتند که دارای مهارتهای تکنولوژیکی برای ساخت دنیاهای طراحی شده بودند؛ پس ما دو طرف معادله را در این نوشتهها میبینیم.
این پیشبینیها تا حد ساده یا دقیق بودند؟
رمانهایی با کیفیت پایین وجود داشت که توسط افرادی نوشته شده بود که در واقع هیچ ایده و علمی در مورد آنچه واقعا امکانپذیر بودهاست، نداشتهاند. البته رماننویسانی همچون آلدوس هاکسلی نیز وجود داشتهاند که در مورد علم و تکنولوژی آگاهی داشت و برادرش جولیان هاکسلی یک زیستشناس برجسته بود. اما بهطور کلی، افرادی که با علم کافی در این زمینه صحبت کنند، واقعا کم بودند. در این زمینه، دانشمندان و مهندسان نسبت به نویسندگان خوشبینتر بودند. مثلا یک پیشبینی وجود داشته مبنی بر اینکه طی بیست سال آینده، ما میتوانیم با هواپیماهای شخصی خود پرواز کنیم؛ این پیشبینی نویسندگانی بودهاست که یا علاقهی خاصی به تبلیغ این تکنولوژی داشتهاند یا افراد دارای خطوط فکری محدود آن را نوشتهاند.
کتاب شما در مورد طراحی شهرها، معماری و هواپیمایی صحبت میکند. آیا دیدگاههایی در مورد نابرابری جنسی یا نژادی هم در این زمینه وجود داشتهاست؟
بسیاری از افراد عقیده دارند که در نتیجهی تکنولوژی، زنان کنترل بیشتری روی زندگی خود خواهند داشت. تغییرات در تکنولوژیهای تولید مثلی به معنای آزادی بیشتر زنان بودهاست؛ زیرا آنها با استفاده از تکنولوژی درگیر زمان طولانی تولد نوزاد و مراقبتهای مربوطه نمیشوند. انتظار تغییر موقعیت زنان در نتیجهی پیشرفت تکنولوژی نیز وجود داشته است.
اگرچه نژادپرستی موضوع مهمی است؛ اما من فکر نمیکنم که این موضوع به وضوح یکی از عواملی باشد که مردم در بحث علم و تکنولوژی به دنبال آن بودهاند. با این حال بهصورت ضمنی، مثلا در بحث اصلاح نژاد انسان، به اثرات منفی آن توجه شدهاست؛ مردمی که میخواهند تولیدمثل را کنترل کنند، گرایش به نژادپرستی داشته و میخواهند تولیدمثل گروهی را که بهعنوان افراد پایینتر در نظر گرفته میشوند، محدود کنند.
واکنش خوانندگان چه بوده است؟
خوانندگان با طیف گستردهای از دیدگاهها موجود در انتشارات عمومی، درمورد پیشینهی سرعت و پیشرفتهای هواپیمایی و همچنین تهدیدات جنگی و بمبهای مرگبار روبهرو میشوند. من تصور می کنم که مقداری شک و تردید و بیاعتنایی وجود داشته است. اغلب مردم یا واقعا اعتقادی به آن نداشته یا اینکه آن را خیلی جدی گرفتهاند.