قدرت کنترل روی افکار کمتر از آن است که تصور میکنید
برخی اوقات افکاری وارد مغز میشوند که کنترل آنها از حوزهی اختیارات انسان خارج است. آیا این اتفاق حقیقت دارد؟ در اینصورت چگونه رخ میدهد؟
تصور میکنید افکارتان را کاملا تحت کنترل دارید؟ شاید این میزان در حدی نباشد که تصور میکنید. یک پژوهش جدید که توسط دانشگاه ایالت سان فرانسیسکو انجام شده است، نحوهی ورود افکار در دست اقدام را به خوداگاه بررسی میکند.
انسان میتواند تصمیم بگیرد که به چه مواردی فکر کند؛ اما اطلاعات دیگر، برای مثال فعالیتهایی مانند شمردن که آموختنی هستند، بدون اختیار وارد ناخودآگاه میشوند و او را ناگزیر از فکر کردن به مورد دیگری میکنند. ازِکیواِل مورسلا، دانشیار روانشناسی در ایالت سان فرانسیسکو که یکی از چهار نویسندهی یک پژوهش جدید است میگوید «روانشناسان به این وضعیتها، مجموعه میگویند.» این گروه تلاش میکنند دریابند که مجموعهها چگونه بر مواردی که تصمیم به فکر کردن دربارهی آنها میگیریم، تاثیر میگذارند.
مورسلا و پژوهشگران دیگر، دو آزمایش را به همراهی دانشجویان ایالت سان فرانسیسکو انجام دادند. در اولین آزمایش به ۳۵ دانشجو از پیش گفته شد که یک مجموعه از اجسام را که در مقابل آنها میگذارند، شمارش نکنند. دانشجویان در ۹۰ درصد از آزمونها، ناخواسته، اجسام را شمردند. در آزمایش دوم، اشکال هندسی رنگی متفاوت به دانشجویان ارائه شد. همچنین امکان انتخاب بین نامدهی رنگها (یک مجموعه) یا شمارش اشکال (یک مجموعهی متفاوت) به آنها داده شد. با اینکه دانشجویان یکی از موارد را انتخاب کردند اما حدود ۴۰ درصد از آنها، در مورد هر دو مجموعه فکر کردند.
مورسلا میگوید:
نتایج دادهها حاکی از این هستند که هر زمان فردی در حال انجام کاری است، افکار آگاهانه در ارتباط با برنامههای دیگر بهطور غیرقابل اجتنابی ذهن او را مشغول میکنند.
شناخت نحوهی عمل کردن مجموعهها، پیامدهایی در کسب اطلاعات و تصمیم برای عمل کردن یا عمل نکردن بهوجود میآورد. به گفتهی مورسلا، «ما اندیشههای خود را خصوصی و جدا از دنیای خارج از ذهنمان تصور میکنیم؛ اما این جدا بودن چندان نفوذناپذیر نیست.» او میگوید:
ذهن آگاه انسان، کلیتی از تجربیات او است؛ یعنی نوعی دارایی مقدماتی در دستگاه شناختی که بر تصمیمگیری و عملگرایی تاثیر میگذارد. پژوهش جدید نشان میدهد فعالسازی مجموعهها در افراد بسیار ساده است و میتوان مشغولیت دارایی مقدماتی مغز را تحت تاثیر قرار داد.
پژوهش همچنان نشان میدهد که محرکهای محیط در تعیین موضوعات مورد تفکر مهم هستند. زمانی که برنامهای برای اقدام کردن با شدت بالا فعال شده باشد، از بین بردن اثرات متعدد آن مشکل خواهد بود.
یافتههای این پژوهش در راستای تئوری چارچوب منفعل مورسلا هستند. این نظریه اعلام میکند که اکثر افکار انسان در نتیجهی فرآیندهای خارج از آگاهی وارد مغز میشوند که کنترلی روی آنها نداریم.