پنجاهمین سالگرد مأموریت آپولو 8؛ دستاوردهای فراموشناشدنی
پنجاهمین سالگرد مأموریت آپولو 8؛ دستاوردهای فراموشناشدنی
۲۴دسامبر۱۹۶۸، ویلیام آ.آندرس و فرانک بورمن و جیم لاول در دور چهارم از مأموریتشان در آپولو ۸ به دور ماه بودند؛ در نقطهای دورتر از هر جایی که انسان تا آن زمان توانسته بود بدان دست یابد. آن روز، اولینباری بود که بشر میتوانست زمین را درحالطلوع در افق ماه ببیند. آندرس، مسئول تصویربرداری تیم اعزامی فریاد زد:
اوه! خدای من! به این منظره نگاه کن! زمین درحال بالاآمدن است. وای! چقدر زیبا است!
او با دوربینش تصویری سیاهوسفید گرفت و در همان حال، لاول به او یک فیلم عکاسی رنگی داد. آندرس چند عکس دیگر گرفت و سپس، به سر کارش بازگشت. از ۸۶۵ قطعه عکسی که فضانوردان موفق شدند ثبت کنند، فقط ۱۴ تصویر زمین را در افق زیبای ماه نشان میداد.
ویلیام آندراس لحظهای قبل از ثبت تصویر رنگی معروفش، عکسی سیاهوسفید از زمین گرفت. او و همکارانش، فرانک بورمن و جیمز لاول تا پیشازاین لحظه نتوانسته بودند زمین را از مدار ماه ببینند و حتی هیچ برنامهای برای عکاسی از این لحظه نداشتند. آندرس این عکس را گرفت و پس از آن لاول برای او یک حلقه فیلم رنگی پیدا کرد.
امروز، آندرس میگوید:
در حین مأموریت بودیم و قرار نبود شاعرانه رفتار کنیم. اصلا قرار نبود از زمین عکسبرداری کنیم. این، رویدادی احساسی نبود؛ بلکه واقعا موضوع بزرگی بهحساب نمیآمد.
با تمام اینها، یکی از آن عکسها بهنام طلوع زمین (Earthrise) شناخته میشود و در تمام فهرستهای مهمترین عکسهای تمام تاریخ قرار گرفت. در ازای همهی آن خطرپذیریها و هزینههای گزاف و قدم در قلمرو ناممکنها، شاید دیدن همین منظره از سیارهی آبی کوچکمان از دل فضا، بزرگترین هدیهی برنامهی آپولو باشد. با نگاهی به تاریخ میتوان دریافت اولین منظرهی تماشای زمین بهوسیلهی خدمهی آپولو ۸، تمام رویدادهای بزرگ پس از آن را تحتالشعاع قرار داد؛ حتی لحظهی فرود آپولو ۱۱ روی سطح ماه که در کمتر از یک سال بعد از این مأموریت محقق شد.
فضانورد، بیل آندرس، در طول پرواز آپولو ۸ این تصویر را بهوسیلهی فیلم ۱۶میلیمتری گرفته است. گفتنی است خدمه در طول مأموریت هیچ عکس دیگری از یکدیگر نگرفتند.
تنها نُه پرواز از مجموعه مأموریتهای آپولو به مدار یا سطح کرهی ماه انجام گرفت که همهی آنها در طول دورهی بسیار کوتاهی، یعنی کمتر از چهار سال روی دادهاند. لحظهی اولین گام نیل آرمسترانگ روی سطح ماه بیشترین بیننده را در تاریخ اکتشافات ازآنِ خود کرد؛ اما نظرسنجیها نشان دادند پیشتر شورواشتیاق آمریکاییها در برنامهی فضایی آپولو ۸ بهاوج رسیده بود؛ یعنی همان زمانی که بورمن و لاول و آندرس در شب کریسمس به دور ماه گردش میکردند. آندرس با اشاره به فجایع قریبالوقوع آن زمان در ناسا میگوید:
صد سال بعد، وقتی مردم نگاهی به تلاشهای فضاییمان بیندازند، با وجود همهی فیلمها و هیاهوی مأموریتی مانند آپولو ۱۳، آنها چندان احساس شعف نخواهند کرد. باوجوداین، همهی آنها قطعا اولین قدم انسان روی ماه را بهخاطر خواهند داشت؛ هرچند ممکن است بهخاطر نیاورند چه کسی این کار را انجام داد و تصویر طلوع زمین نیز دیگر بهعنوان تصویر تاریخی آن زمان تلقی نخواهد شد.
علیرغم محوشدن تدریجی تصویر این لحظهی تاریخی در اذهان، همچنان نجوایی حسرتانگیز در لابهلای برگهای تاریخ پرافتخار جهان بهگوش میرسد که میگوید آنهمه شورواشتیاق برنامهی آپولو در قلمرو ناممکنها به کجا رفت؟ اگر توانستهایم در دههی ۱۹۶۰ به ماه برویم، پس چرا درحالحاضر پایگاهی روی ماه نداریم؟ چرا هنوز فضانوردان را به مریخ نفرستادهایم؟ اینکه این توانایی را داریم، جای بحث دارد؛ اما قطعا دیگر انگیزهای برای انجام چنین مأموریتهایی نداریم.
فضانوردان مأموریت آپولو ۸، فرانک بورمن و بیل آندرس و جیم لاول، (بهترتیب از چپ به راست) در خارج از شبیهساز فضاپیما یک ماه قبل از مأموریت
بهنظر میرسد حداقل در زمان فعلی، دیگر توانایی اینگونه مأموریتها را نداریم. مورخان علوم میگویند آمریکا دقیقا آنچه را بهدست آورده که از مأموریت آپولو میخواسته است: پیروزی در جنگ سرد علیه اتحاد جماهیر شوروی.
هماکنون نیز دولت ترامپ در کاخسفید، مانند دولتهای قبل از خود، طرحهایی برای فرستادن فضانوردان به ماه دردست دارد. باوجوداین، حتی اگر همهچیز طبق برنامه هم پیش برود، این برنامه دوازده سال زمان خواهد برد؛ کاری که بشر در مجموعه مأموریتهای آپولو فقط در هشت سال موفق شد آن را انجام دهد.
مسابقهی فضایی دوران جنگ سرد یادآور بسیاری از رقابتهای مشابه دیگری نیز بوده است؛ هرچند این شباهتها از بسیاری جهات قیاسکردنی نیستند. برای مثال، رقابت رولد آماندسن و رابرت فالکون اسکات در فتح قطب جنوب در سال ۱۹۱۱ یا پرواز هواپیمای بینقارهایچارلز لیندبرگ در سال ۱۹۲۷ که برایش جایزهای ۲۵هزاردلاری بههمراه شهرتی جهانی بهارمغان آورد. ذکر این نکته لازم مینماید که حتی تلاشکریستف کلمب و فردیناند ماژلان نیز در جهت منافع اقتصادی برای پیداکردن مسیرهای تجاری جدیدی برای اسپانیا بود. تمام این تلاشها بهعنوان سفرهای اکتشافی در تاریخ ثبت شدند؛ درحالیکه در آن زمان، آنها تنها رقابتهایی بودند با نتایج مشابه: مسابقهی دو سرعت بهسمت هدف و پیروزی و سپس، عقبنشینی. آماندسن هرگز آغازگر روند پیدایش سکونتگاههای قطبی نبود؛ همانطورکه موفقیت لیندبرگ نیز شروعی برای سفرهای هوایی بینقارهای نشد.
فرانک بورمن، فرماندهی مأموریت آپولو ۸، روز ۲۱دسامبر۱۹۶۸ درحدود چهار ساعت پیش از آغاز مأموریت. بورمن بعدها گفت او به مأموریت اکتشاف فضایی علاقهی قلبی نداشته است. هدف او بهعنوان افسر نیروی هوایی کمک به ایالات متحدهی آمریکا در نبرد با شوروی طی جنگ سرد بود.
اکتشاف میتواند به دستاوردهای بزرگی منجر شود. مردم حتی ممکن است به ماه بروند؛ اما مورخان میگویند بسیار بعید است چنین دستاوردهایی فقط با هدف اکتشاف یا تلاش برای پیشبرد مرزهای دانش محقق شود. دلایل چنین دستاوردهایی معمولا پیشپاافتادهتر هستند. راجر لاونیوس، مورخ سابق ناسا و اسمیتسونیان، از چهار محرک اصلی پیشرفت سخن میگوید: سلاح، ثروت، افتخار و خداوند. از دیدگاه او، مأموریت آپولو برای کسب شکوه و افتخار بود که با این تعریف ارزشهایی نظیر علم و پایداری چندان اهمیتی نداشتهاند.
جان اف. کندی، رئیسجمهور فقید آمریکا، اغلب بهعنوان پدر پیروزی بزرگ آمریکا در فتح ماه یاد میشود؛ هرچند آپولو یک سال قبل از رئیسجمهورشدن وی در سال ۱۹۶۱ برنامهریزی شده بود. وی در سپتامبر۱۹۶۲ در یکی از سخنرانیهایش گفت:
در این دریای جدید بادبان کشیدیم؛ چراکه دانش جدیدی برای کسب در انتظار ماست و حقایق جدیدی باید بهدست آیند. باید موفق شویم تا تمام مردم بتوانند در این پیشرفت سهیم شوند.
پرواز آپولو ۸ در ساعت ۷:۵۱ صبح روز ۲۱دسامبر۱۹۶۸ بهوقت محلی بهوسیلهی موشک زحل۵ با ارتفاع ۱۱۰ متر و قدرت بالابرندگی ۳۴.۵میلیون نیوتن. فضانوردان بعدها گفتند آنها از شدت تکانهای فضاپیما حین پرتاب از سکو متعجب شده بودند.
بااینحال دو ماه بعد در جلسهای غیرعلنی دربارهی بودجهی ناسا، کندی بخش دیگری از واقعیت را آشکار کرد. او گفت تمام آنچه میخواهیم این است که قبل از روسها به ماه برسیم. در این جلسه، پس از آنکه جیمز وب، مدیر وقت ناسا، درخواست بودجه برای مطالعهی محیط فضا را مطرح کرد، کندی سخن او را قطع کرد و گفت:
نباید پول خود را صرف چنین برنامههایی کنیم؛ چون علاقهای به فضا ندارم.
یعنی جان اف.کندی واقعا به فضا علاقهمند نبوده است؟ شگفتانگیز نیست؟
بعد از آنکه یوری گاگارین از اتحاد جماهیر شوروی توانست در سال ۱۹۶۱ بهعنوان اولین انسان پا به فضا بگذارد، کندی بهوضوح اعلام کرد میخواهد ایالات متحدهی آمریکا رکوردی در فضا ثبت کند و اصلا اهمیتی نداشت که این رکورد چه باشد. جان لاگسدون، استاد بازنشستهی سیاست فضا در دانشگاه جورج واشینگتن مینویسد کندی ابتدا پیشنهاد همکاری با شوروی را برای پروازهای فضایی مشترک ارائه کرد و پس از اینکه پاسخی دریافت نکرد، درعوض از ناسا پرسید میتواند تا پایان سال ۱۹۶۶، فضانوردان را روی ماه فرود آورد.
این درخواست بسیار بلندپروازانه بود؛ اما مسئلهی کندی برای فرودآوردن فضانوردان روی ماه قبل از پایان دههی ۱۹۶۰، مرزهای فناوری موجود را به جلو راند. روش کار آپولو بهصورت ارسال کشتی فرماندهی با سه فضانورد به مدار ماه و سپس، فرودآمدن دو تن از آنها ازطریق ماژول ماه (LM) تعیین شد؛ زیرا با این روش در وزن و سوخت و درنتیجه، زمان ساخت تجهیزات صرفهجویی میشد. ماژول ماه بخش مهمی از فناوری را تشکیل میداد؛ چراکه این قسمت برای تکمیل مأموریت ضروری بهنظر میرسید. هر تجهیز غیرضروری ازجمله صندلی برای خدمه از طرح نهایی حذف شد. آپولو ۸ که در اصل بهعنوان پرواز آزمایشی ماژول ماه در مدار زمین برنامهریزی شده بود، درانتها به مأموریتی در مدار ماه تبدیل شد؛ چراکه ماژول ماه هنوز حاضر نشده بود و آژانسهای اطلاعاتی آمریکا این هشدار را داده بودند که شوروی احتمالا بهزودی پروازی آزمایشی بهسوی ماه ترتیب خواهد داد.
لاگسدون در سال ۱۹۷۰ نوشت آپولو، مانند کانال پاناما و سیستم بزرگراه میانایالتی، پیشازآن میتواند الگویی برای سرمایهگذاریهای بزرگ دولتی در آینده باشد. اگر میتوانستیم به ماه برویم، بهنظر میرسید قادر به هر کار دیگری هستیم؛ اما همانطورکه سالها گذشت و پروازهای بشر به ماه کمکم بهدست فراموشی سپرده شدند، لاگسدون تغییر عقیده داد. او میگوید آپولو نشان داد دولت میتواند کارهای بزرگی در شرایط مناسب انجام دهد؛ اما او معتقد است شرایطی که به موفقیت در اکتشافات ماه منجر شد، منحصربهفرد و بسیار بعید است که دوباره رخ دهد. او اکنون میگوید:
فکر نمیکنم دیگر تجربهی دوران جان اف. کندی تکرار شود؛ نه در فضا و نه در هیچ صنعت دیگری.
اولین تصویر کامل از زمین را ماهواره ATS-3 در ۱۰نوامبر۱۹۶۷ ثبت کرد که زمین را از فاصلهی هشتصدکیلومتری نشان میدهد. این تصویر در آن زمان توجه زیادی به خود جلب کرد؛ اما شاید ازآنجاکه این عکس را فضاپیمایی روباتیک ثبت کرد، بهاندازهی تصویر طلوع زمین تأثیرگذار نبود.
طرح نوپای دولت ترامپ برای بازگشت به ماه، نمونهای از آخرین تلاشهای ناموفق برای اثبات نادرستی این تفکر است. دستور فعلی کاخسفید به ناسا برای ایجاد ایستگاهی فضایی بهنام «گیتوی» در مدار ماه، قطعا ایدهی بسیار بهتری درمقایسهبا ساخت سکونتها روی زمین و ارسال آنها به مریخ است. اینبار معماران این طرح تأکید دارند دولت در اجرای این هدف دستتنها نخواهد بود؛ بلکه این مهم ازطریق همکاریهای گسترده با صنعت خصوصی و دیگر کشورهای علاقهمند به سفرهای فضایی محقق خواهد شد. آنها میگویند این توزیع عادلانهی کار و مسئولیت، با تقویت روابط بینالمللی و نیز حمایت از رقابت علم و صنعت در ایالات متحدهی آمریا، منافع ملی این کشور را تأمین خواهد کرد.
تصویری خیالی از ایستگاه گیتوی ناسا در مدار ماه با سفینهی اوریون (در سمت چپ) که برای اتصال به ایستگاه نزدیک میشود. دولت ترامپ اعلام کرده این ایستگاه را در دههی آینده به ماه اعزام خواهد کرد.
بهعبارتدیگر، میتوان گفت طرح ترامپ بهنفع فعالیتهای اکتشافی خواهد بود؛ اما نه صرفا با هدف اکتشاف. ترامپ در سال ۲۰۱۷ اعلام کرد:
اکتشافات فضایی نهتنها برای هویت ما بهعنوان یک ملت ضروری است؛ بلکه برای اقتصاد و امنیت این کشور بزرگ نیز ضرورت دارد.
از برخی زوایا، این نوع رقابتهای فضایی میتواند گاهی ما را بهسوی انجام کارهایی سوق دهد که پیشازاین امکان انجام آن فراهم نبود. بااینحال، مشکل اینجاست با عجله برای برداشتن اولین گامهای تاریخی، فرصتی زیادی بهمنظور زمینهسازی برای گامهای بعدی وجود نخواهد داشت. وقتی هدف کوتاهمدت و سطحی باشد (مثلا فرود انسان روی کرهی ماه و سالمبازگرداندن او به زمین)، بهترین نتیجهی موردانتظار این است که تنها آنچه بهعنوان هدف مأموریت تعریف شده، بدون هیچ خطایی انجام شود. این همان چیزی است که دربارهی آپولو اتفاق افتاد. این سازوکار توانست فقط مأموریت محولشدهی کندی را تحقق بخشد و پسازآن، پرواز دوباره به ماه ناممکن شد.
فضانوردان آپولو، بورمن و آندرس و لاول، (از چپ به راست) بعد از فرود فضاپیما در اقیانوس آرام و بازیابی بهوسیلهی ناو هواپیمابر USS Yorktown. آنها بهمدت ۶ روز و ۳ ساعت و ۴۲ ثانیه در فضا بودند.
اثر نظر اجمالی
شایان ذکر است غافلگیری دلپذیری نیز در این مأموریت وجود داشت و آن منظرهی زمین از آپولو ۸ بود. این، یکی از معدود زمینههایی بود که فضانوردان برای آن آموزش ندیده بودند. امروزه، بیل آندرس میگوید تأثیرگذارترین تصویر در این سفر برایش منظرهی زمین در پسِ ماه نبوده؛ بلکه تأثیرگذارتر از آن، منظرهی پشتسر آنها هنگام ترک زمین و دورشدن از سیاره بوده است. این تصویر مسلما بهکلی دیدگاه و نگرشمان را دربارهی محیط و امور بینالملل و جایگاهمان در جهان متحول کرد و این برای ما بیش از سایر دستاوردهای آپولو ارزشمند بوده است. جری بوستیک، از مأموران کنترل پرواز مأموریت آپولو ۸ میگوید:
بهخاطر میآورم آندریاس پس از مأموریت گفت برای اکتشاف ماه به آنجا رفته بودیم؛ درحالیکه آنچه در مأموریت آپولو ۸ واقعا کشف کردیم، زمین بود. این اولین باری بود که بشر توانسته بود از چنین جایگاهی زمین را تماشا کند.
طی گذر دهها سال پس از مأموریت آپولو ۸، روانشناسان سعی کردهاند با مطالعهی دیدگاههای این فضانوردان سعی کردهاند وقوع رویدادی بهنام اثر نظر اجمالی (Overview Effect) را در فضانوردان توضیح دهند. این اثر بیانگر تحولی شناختی در آگاهی فردی است که معمولا فضانوردان پس از مشاهدهی کرهی زمین از فضا گزارش میدهند. این احساس با دیدن ابعاد کوچک زمین و حیات شکنندهی روی آن درمقایسهبا ابعاد لایتناهی فضا بُروز مییابد. دیوید یادن، روانشناس دانشگاه پنسیلوانیا میگوید:
بهنظر میرسد افراد نوعی تغییر در دیدگاهشان را دربارهی زمین بهعنوان موجودیتی واحد احساس میکنند. فکر میکنم دربارهی مکانیزم شناختی و زیستعصبشناسی دخیل در این فرایند اطلاعات چندانی نداریم؛ اما از دیدگاه من، در چنین شرایطی با نوعی درک از عظمت مواجه میشویم و این درک محرک اصلی در ایجاد این احساس بهتآور است.
رویارویی با این عظمت مانند نوعی چاشنی برای توقف تفکرات روزمره و شروع طرز تفکری تازه است؛ تفکری که به ما میگوید آنچه میبینیم افقی جدید محسوب میشود و بهتر است دانش معنوی خود را ارتقا دهیم. یادن میگوید اثر نظر اجمالی به مشاهدهی این چند تصویر محدود نیست؛ اما گویا در این تصاویر، شمهای از این بینش قدرتمند وجود دارد. تصاویر قدرت بیشتری درمقایسهبا آمار و ارقام دارند. سنجوی سَم، از بنیانگذاران مؤسسهی علمی بلو ماربل اسپیس، اینگونه توضیح میدهد:
بشر دربرابر تصاویر واکنش مؤثرتری نشان میدهد تا نمودارها و دادهها. هرکسی میتواند با این تصاویر ارتباط برقرار کند. برای درک قدرت و ارزش این مفاهیم به داشتن مدارک عالی علمی نیازی نیست.
این همان پیامی است که تصویر طلوع زمین برای ما دربردارد. همانطورکه یادن میگوید شاید بهت و شگفتی ما بدین دلیل باشد که این عکس به ما یادآوری میکند همهی ما صرفنظر از مرزبندیهای سیاسی و عقیدتی روی مکانی واحد زندگی میکنیم. آندرس در گذر این سالها احساس خود را اینچنین توصیف میکند:
مدتی طول کشید تا بتوانم درک کنم. این توپ آبی زیبا دربرابر تاریکترین سیاهی تصورکردنی کوچکوکوچکتر میشد و این تجربه موجب شد دریابم سیارهی کوچکمان دربرابر جهان تا چه حد ناچیز است.
شاید برای ما ساکنان ابدی زمین نیز راهی برای درک این عظمت وجود داشته باشد. بهجای تماشای تصویر طلوع زمین، در آن شروع به مکاشفه کنید. لحظهای چشمان خود را ببندید و زمین زیر پایِ خود را تصور کنید. به اعماق آن فروروید و تپش لرزههای قلب زمین را حس کنید. با وزش باد ذراتی را تنفس کنید که از سرزمینهایی دوردست به مشامتان میرسد و روی بال پرندهای خیال خود را به پرواز درآورید که بر فراز زمین اوج میگیرد. روزهایی را تصور کنید که انسانها همچنان میآیند و شما دیگر در میان آنها نیستید. شاید این همان چشماندازی است که در ورای زمین تجربه خواهید کرد.