یکی از اقدامات پسندیده برای رهبران کسب‌وکارها از نظر عموم، مشغولیت در زمینه‌ی تخصصی است. اما از نظر جف بزوس اینگونه نیست. بزوس در ۲۰ سال گذشته خودش را از این نگرش عمومی متمایز کرده است و تخصص و برتری خاصی نسبت‌ به بقیه نداشته است.

نامه‌ی سالانه‌ی اخیر بزوس به سهام‌داران حاوی تعدادی از نقاط عطف اصلی کار اوست: پرداخت ۱۰۰ میلیون به اعضای اصلی در سراسر جهان، ۲۰ میلیارد دلار درآمد نرخ اجرا برای خدمات وب آمازون و یک رکورد سالانه برای فروش سخت‌افزار در آمازون.

سطح موفقیت و دستاوردهای بزوس برای ما بسیار بالا محسوب می‌شود. دلیل اهمیت بالای نامه او به سهام‌داران هم همین است. این نامه راهی خوب برای وارد شدن‌ به طرز تفکر بزوس و نحوه‌ی نگرش دقیق او درمورد دنیای واقعی در ۲۰ سال گذشته است.

موضوع اصلی نامه حول محور استانداردهای بالا می‌چرخد. شما در نامه علاوه بر نحوه‌ی مدیریت آمازون توسط بزوس با نحوه‌ی مدیریت زندگی او نیز آشنا می‌شوید. در نامه ۴ اصل اساسی آمازون برای استانداردهای بالا وجود دارد: آموزنده و آموزش دادنی؛ اختصاصی بودن؛ شناخت؛ و حوزه و نوشتن.

آموزنده و قابل آموزش بودن: استانداردهای بالا سرایت‌کننده هستند

طبق گفته‌ی بزوس، استانداردهای بالا قابل یادگیری و درنتیجه سرایت‌کننده و همه‌گیر هستند. اگر محیطی از کارکنان رده‌بالا بسازید، سایر کارکنان رده‌بالای دیگر را به‌ خود جذب خواهید کرد. وارد کردن یک شخص جدید به یک تیم با استانداردهای بالا، آن شخص را با شرایط وفق می‌دهد. خلاف این امر هم درست است. اگر استانداردهای پایین در تیم وجود داشته باشد، بین همه‌ی افراد پخش می‌شود. در زندگی شخصی هم همینگونه است و درواقع شما تحت تأثیر ۵ نفر از افرادی هستید که بیشترین وقت را با آنها می گذارنید؛ به‌عبارت دیگر میانگین مجموع این ۵ نفر هستید. هوشمندانه انتخاب کنید، چراکه انتخاب اشتباه، کنترل را از شما می‌گیرد.

مشکلات متداول جلسات روزانه‌ تیم‌ها
مشاهده

اختصاصی بودن: احتمال وجود نقاط کور و ناتوان‌کننده وجود دارد

استانداردهای بالا با توجه‌ به تخصص تعریف می‌شوند. عملکرد خوب و استاندارد بالا در یک زمینه، لزوما نباید قابل انتقال‌ به یک زمینه‌ی دیگر باشد. شاید پیش خود حدس بزنید که عکس این ماجرا درست است؛ ولی طبق گفته خود بزوس:

وقتی آمازون را تاسیس کردم، استانداردهای بالایی در نوآوری، اهمیت‌به مشتری و (خوشبختانه) در استخدام داشتم. اما استاندارد بالایی برای فرآیند عملیاتی نداشتم: مواردی مثل اینکه چگونه مشکلات ثابت را حل کنم؛ چگونه معایب کار را از ریشه بزنم؛ چگونه به فرآیندها رسیدگی کنم و غیره. من باید استانداردهای بالا را یاد می‌گرفتم و آنها را در تمامی موازین به کار می‌گرفتم (همکاران من، معلمان من بودند).

قبول کردن نقاط کور و ضعف، تمرینی برای تواضع است و حتی قبل از رسیدن‌ به موفقیتی خاص، بسیار سخت‌تر هم می‌شود. اما مشخصا (مانند نمونه‌ی بزوس) همین قبول کردن نقاط ضعف، در بلند مدت به کمک شما می‌آید.

تشخیص: باورهای واقع گرایانه در مورد میزان سختی مسائل در آینده

اینکه دقیقا چه مسائلی در آینده برای فرد یا تیم وی به‌وجود می‌‌آید و چقدر می تواند ترسناک باشد، مهم است؛ ولی داشتن انتظارات بجا باعث می‌شود که شما سریعا جا نزنید. باید بدانید: که دنبال چه هستید و میزان سختی دسترسی‌به هدف چقدر است.

بزوس برای مشخص کردن این موارد، از حکایتی که بقیه نام آن را ایستادن روی سر، به‌جای پا می‌گذارند استفاده می‌کند. دوستان بزوس، مربی‌ای را برای آموزش این حرکت استخدام کردند. مربی به بزوس چنین گفت:

اکثر مردم فکر می‌کنند که اگر بسیار زیاد تلاش کنند می‌توانند ظرف مدت دو هفته این حرکت را انجام دهند. اما انجام حرکت نیازمند ۶ ماه تمرین روزانه است. اگر فکر کنید که می‌توانید دو هفته‌ای این کار را انجام دهید، درنهایت ناامیدانه کار را رها خواهید کرد.

طبق تجربه، انجام حرکت نیازمند تعهد روزانه و تلاش بی‌وقفه است. معمولا چنین حس پایبندی و تعهدی در اکثر افراد وجود ندارد.

پیام واقعی افرادی که در قرارها تأخیر می‌کنند
مشاهده

نوشتن : بهبود دادن نتایج با آموزش ساده نوشتن

بزوس برای توضیح استاندارد بالای بعدی از نوشتن استفاده می‌کند. آمازون یکی از کسب‌وکارهای مشهور و در عین حال نادری است که از ۶ صفحه‌ی نوشتنی به‌جای پاورپوینت استفاده می‌کند. تجربه نشان می‌دهد که مهارت‌های مورد نیاز برای آنها کاملا با هم متفاوت است. شاید در نگاه اول، نوشتن بسیار ساده و آسان به‌نظر برسد.

اکثر افراد به‌طور دقیق نمی‌دانند که چه‌مقدار تلاش برای نوشتن یک متن خوب نیاز است. نوشته هر چه بهتر باشد، ساده‌تر به‌نظر می‌رسد. تمام نویسنده‌ها هم می‌دانند که هر متنی که ساده‌تر به‌نظر برسد، نوشتن آن هم سخت‌تر است. زمان و مرور، بهترین ابزار هستند. بزوس نوشت:

بهترین پیام‌های کسب‌وکار، نوشته و سپس بازنویسی می‌شوند، با همکارانی درمیان گذاشته می‌شوند، چند روزی کنار گذاشته می‌شوند و دوباره با ذهنی تازه ویرایش می‌شوند. تکمیل شدن آنها یک روزه یا دو روزه نیست. نکته کلیدی در اینجا: شما می‌توانید تنها با آموزش نوشتن نتایج کار را بهبود بخشید (نوشتن یک یادداشت خوب، یک هفته یا بیشتر زمان می‌برد.)

قصد و نیت: دنبال کردن هدف اصلی و اولیه

مورد پنجمی هم وجود دارد که اصلی نامرئی است: قصد و نیت. بزوس بیش از هر رهبر دیگری به‌سوی قصد اولیه و اصلی خود از شروع آمازون برمی‌گردد و نامه‌ی سهام‌داران سال ۱۹۹۷ را دوباره در اختیار افراد قرار می‌دهد. او هرگز از نیت ۲۰ سال پیش خود غافل نمی‌شود و تمرکز باورنکردنی‌ و نظم زیادی در کارهای خود دارد. همین ویژگی‌ها به‌طور گسترده موجب موفقیت او شده است.

اگر به آینده‌ طولانی‌مدت خود فکر کنید می توانید تصمیمات خوبی برای زندگی بگیرید

شما برای حفظ تمرکز و نظم خود باید عاشق کارهای خود باشید. چنین صفتی یکی از بارزترین صفات بزوس است. حتی نامه‌ی او به‌ سهام‌داران هم پر از شور و شوق‌های بچگانه است. هر روز هدایت آمازون برای بزوس از سر شوق و لذت انجام می‌گیرد، نه باری که به‌زور باید حلش کند.

چابکی استراتژیک به چه معنا است
مشاهده

بزوس آمازون را درسال ۱۹۹۷ تاسیس کرد و کارش را چارچوب به‌حداقل رساندن پشیمانی نامید. همین چارچوب به‌عنوان راهنمایی برای ترک شغل باثباتش و شروع یک ایده‌ی اینترنتی دیوانه‌کننده برای او عمل کرد. او نوشت:

اگر خودتان را در ۸۰ سالگی فرض کنید، همان فرضی که من در آن موقع کردم، فکر آن شما را آشفته می‌کند. من شرکت وال‌استریتی را در وسط سال ترک کردم و وقتی شما این کار را انجام می‌دهید دیگر پرداخت اضافه‌بر کار سالانه را هم دریافت نمی‌کنید و احتمالا نگران می‌شوید. ولی اگر به آینده‌ی طولانی‌مدت خود فکر کنید می‌توانید تصمیمات خوبی برای زندگی خود بگیرید که بعدا هرگز پشیمان نشوید. اگر ما از زندگی اولیه‌ی خود به‌عنوان انسان‌های اولیه‌ی شکارچی-گردآورنده راضی بودیم، هیچ‌گاه پیشرفت نمی‌کردیم. انسان‌ها اشتهایی سیری‌ناپذیر برای بهتر شدن دارند.

شغل وال‌استریتی بزوس، راضی‌کننده بود، درحالیکه ایجاد آمازون کاملا ریسک‌پذیر بود؛ اما آمازون راه بهتری بود.