نگاه به شرق|شوری: در روابط اقتصادی با شرق موفق نبودیم/بازار روسیه میتواند عرصهای برای حضور اقتصادی ایران در جهان باشد
یک پژوهشگر مسائل روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز گفت: اگر در بازار روسیه ورود بیشتری داشته باشیم، این بازار میتواند یک عرصه آزمایشی برای حضور در عرصه جهانی باشد.
سفرمردادماه «علیاکبر ولایتی» مشاور بینالملل مقام معظم رهبری به روسیه و دیدار با “ولادیمیر پوتین” و ابلاغ پیامهای رهبر معظم انقلاب و حجتالاسلام روحانی به رئیس جمهور روسیه بازتابهای بسیاری در فضای رسانهای بینالمللی داشته است. پس از انجام این سفر تحلیلهای متفاوتی پیرامون اهمیت این دیدارها و همچنین گسترش روابط دوجانبه تهران ــ مسکو در رسانهها و محافل خبری منتشر شد.
همچنین با توجه اینکه جهان در آستانه تغییر و تحولات مهمی قرار گرفته و به تعبیری در یک “پیچ بزرگ تاریخی” است و برخی از صاحبنظران آمریکایی مانند ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا و جوزف نای از صاحبنظران مطرح حوزه بینالملل نیز بر این مدعا صحه گذاشتهاند. صاحبنظران معتقدند قدرت و ثروت در دنیا در حال جابجایی از غرب به شرق است و این موضوع فرصتهای متعدد و متنوعی نوینی را برای برخی کشورها از جمله ایران میتواند فراهم کند. غیر از این سابقه عملکرد غرب و بویژه آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران، مزید بر علت میشود تا رویکرد «نگاه به شرق» به عنوان یک رویکرد استراتژیک در دیدگاه برخی اساتید و کارشناسان راجع به راهبردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مد نظر قرار گرفته و بر اهمیت این رویکرد تاکید شود.
با توجه به تصمیم جمهوری اسلامی برای گسترش روابط خود با کشورهای آسیای شرقی و اوراسیا و مزیتهای اقتصادی فراوانی که این کشورها میتوانند برای ایران به همراه داشته باشند، با محمود شوری استاد دانشگاه و مدیر گروه مطالعات اوراسیا، پژوهشگر مسائل روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز به گفتوگو پرداخت که متن آن را در زیر میخوانید:
** کشورهای شرقی فرصتهای اقتصادی بسیاری برای ایران فراهم میکنند
موضوع مصاحبه ما مزیتهای سیاسی و اقتصادی تعامل با کشورهای آسیای شرقی و اوراسیا است. از آنجا که جمهوری اسلامی ایران با این کشورها قرابت جغرافیایی و فرهنگی گستردهای هم دارد، تعامل با این کشورها چه مزیتهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی میتواند برای ما داشته باشند.
شوری: با توجه به تحریمهای آمریکا و همچنین نوع تبادل ایران و غرب همیشه راه حل اینگونه تصور میشد که جمهوری اسلامی ایران میتواند از ظرفیت کشورهای غیرغربی و یا به مفهومی کشورهای شرقی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.
در مقطعی مطرح شد که آیا میتوان سیاست نگاه به شرق را به کار برد؟ چراکه نگاه به شرق یک بحث استراتژیک است و در یک متن استراتژیک مطرح میشود و کشورهایی که نگاه به شرق داشتهاند به دنبال تغییر موازنه بینالمللی بودند و در چارچوب نظام موازنه بینالمللی نگاه به شرق را مطرح میکردند. به عنوان مثال این بحث را برای اولین بار آلمانیها در دوران بیلیبرانت مطرح کردند. هدف آلمان این بود که در تقابل بین شرق و غرب نگاهی به شوروی داشته باشد تا بتواند شرایط را تا حدودی برای اروپاییها و آلمان متوازنتر کند.
زمانی که روسها نگاه به شرق را مطرح میکنند در یک موازنه استراتژیک با آمریکا بحث میکند بنابراین چندان نمیتوان نگاه به شرق را درباره ایران به کار برد.
ما با تعدادی از کشورها همکاری داریم که این مجموعه کشورها ممکن است در چارچوب روابط با غرب و چارچوبی که کشورهای غربی در سطح بینالملل تعریف میکنند، تعریف نشوند. همچنین تعدادی از کشورها مانند روسیه و چین وجود دارند که تصور میشود امکان و فرصتی را میتوانند برای ما فراهم کنند تا بتوانیم از لحاظ سیاسی و اقتصادی میزانی از بازیگری و قدرت مانور را در سطح بینالمللی داشته باشیم.
این مسئله باید به دقت مورد توجه قرار گیرد چراکه بحث ایجاد تفکیک در نظام بینالملل ساده نیست و اینکه ما بخشی از این نظام بینالمللی را علیه قسمت دیگری به کار بگیریم، کار سخت و پیچیدهای است و شاید به معنایی غیرممکن باشد ولی اگر هدف ما استفاده از ظرفیتهای موجود در شرق است طبیعتا امکانات و ظرفیتهایی در حوزه شرق از لحاظ ساختاری و نهادی و همچنین همکاریهای دوجانبه بین ایران و این کشورها وجود دارد.
البته وقتی سخن از شرق به میان میآید مفهوم سیاسی در ذهن نقش میبندد که در مقابل غرب قرار دارد در حالی که شرق از لحاظ جغرافیایی میتواند حوزه وسیعی از کشورها را دربربگیرد. از افغانستان و پاکستان گرفته تا هند و کشورهای آسیای جنوب شرقی، روسیه و آسیای مرکزی که مجموعه گستردهای از کشورها هستند که میتوانند فرصتهای بسیاری در زمینه اقتصادی برای جمهوری اسلامی ایران فراهم کنند. ولی متاسفانه تاکنون از این ظرفیت چندان استفاده نشده است.
مصداقهایی از این فرصتها و مزیتهایی که بیان کردید، تشریح میکنید؟
شوری: یکی از مهمترین فرصتها و امکاناتی که برای ما بعد از فروپاشی شوروی وجود داشت، نوع تعاملی است که ما با روسیه داشتهایم. در واقع علیرغم فراز و نشیبهایی در برهههایی در روابط ایران و روسیه وجود داشته، همکاری با این کشور یک فرصت بوده و امکاناتی را ایجاد کرده که بتوانیم قدرت مانور خود را در سطح بینالملل افزایش دهیم.
ما بیشتر از این بحث در حوزه سیاسی استفاده کرده و عملا سعی کردهایم در حوزههای سیاسی، نظامی و امنیتی از امکانات و ظرفیتی که در همکاری ما با روسیه وجود دارد بهره ببریم. برای اینکه بتوانیم فشارهای غرب یعنی آمریکا و اروپا را کاهش بدهیم و یا اینکه بخشی از محدودیتهای خود را از این طریق جبران کنیم.
البته کشورهای اوراسیا از جمله روسیه میتوانند فرصتهای بسیار خوبی از لحاظ اقتصادی برای ایران ایجاد کنند. بنابراین لازم است دقت و توجه بیشتری به همکاری با روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز داشته باشیم.
** رایزنی بازرگانی ایران و روسیه کمک چندانی به روند همکاری دو کشور انجام نمیدهد
متاسفانه این روند چندان شکل نگرفته و نگاه ما به آسیای مرکزی و قفقاز در بهترین حالت نگاه فرهنگی بوده است. با این تصور که اشتراکات فرهنگی بین ایران و کشورهای آسیایی مرکزی وجود دارد و ما میتوانیم از این ظرفیت و امکان فرهنگی استفاده کنیم، سعی کردیم بیشتر تعاملات فرهنگی خود را با این کشورها گسترش دهیم.
روابط ما با این کشورها بعد از فروپاشی شوروی تاکنون سیر نزولی داشته در حالی که ایران یکی از کشورهایی است که میتوانست با توجه به ظرفیتها و امکاناتی که در سالهای ابتدایی بعد فروپاشی شوروی وجود داشت، بهره ببرد و فضایی برای مانور اقتصادی خود فراهم کند اما به این دلیل که نگاه اقتصادی وجود نداشته متاسفانه ما با یک نگاه سیاسی و نگاهی نهایتا فرهنگی به این کشورها نگریستیم و عملا آنها در شرایطی قرار گرفتند که وارد موضعگیریهایی علیه ما شدند و فضای همکاری ما با آنها بسته شد.
درباره روسیه هم فضا از لحاظ سیاسی و فرهنگی بسته نبوده، اما نوعی خودداری و عدم تمایل از سوی ما وجود داشته است. ما باید در سالهای اخیر و بعد از برجام بیشتر از ظرفیتها و امکاناتی که در تعامل با روسیه وجود داشت، استفاده میکردیم که متاسفانه این مهم حاصل نشد.
یکی از دلایل اصلی این مساله این است که اساس ساختارهای اقتصادی ما تمایل به کار با روسیه ندارند و مشخص است هر تاجری که با روسیه تعامل داشته میگوید “کار کردن با روسیه با موانعی در داخل مواجهه است و بسیاری از ساختارها عملا تمایلی برای ورود به همکاری اقتصادی با روسیه ندارند”. از طرفی وقتی ساختار رایزنی جمهوری اسلامی ایران در مسکو را مشاهده میکنیم، میبینیم که هیچ تناسبی با نوع ظرفیتهای همکاری اقتصادی ما با روسیه ندارد. رایزنی بازرگانی ما با روسیه باید یکی از بزرگترین رایزنیهای منطقهای و بینالمللی باشد در حالی که چندین سال حتی رایزن نداشتیم و امروز هم در حد یک اتاقی در داخل سفارت، این رایزن مشغول به کار است و نهایت کار او سرویس دادن به تاجرانی است که ممکن است در روسیه با مشکل روبرو شوند و کمک چندانی به روند همکاری دو کشور انجام نمیدهد.
** نوعی «فَشلی» در کل سیستم روابط خارجی وجود دارد/این فشلی تعامل اقتصادی با کشورهایی مانند روسیه سختتر میکند
آیا نگاه سیاسی دولتها این شرایط را فراهم کرده است؟ بخصوص دولت اصلاحات که گفته میشود نگاه بیشتری به کشورهای غربی داشت و یا نگاههای سیاسی دولت کنونی سبب شده توجهی به ظرفیتهای موجود در روسیه صورت نگیرد؟
شوری: در دولتها این نگاه کلی وجود دارد ولی باید دید این نگاه کلی چقدر به بدنه دولت تسری مییابد. معمولا این بدنه دست نخورده میماند و دولتها میآیند و میروند. قسمت زیادی از مشکل در این بدنه وجود دارد تا اینکه در ساختار تصمیمگیری وجود داشته باشد. در سطح تصمیمگیری ممکن است از این لحاظ مشکلاتی داشته باشیم هرچند حداقل در دولت آقای روحانی تلاش زیادی در سطح رسمی صورت گرفت تا همکاری اقتصادی ایران و روسیه افزایش یابد ولی این تصمیمها به سطوح و نهادهای پایینتر که عملا باید کمک و تحریک به همکاری اقتصادی با روسیه انجام دهند، به مانع برمیخورد.
نوعی «فَشلی» در کل سیستم روابط خارجی وجود دارد و این فشلی در ارتباط با کشورهایی مانند روسیه که در خود آن کشور نیز نوعی سختی کاری از نظر تعامل اقتصادی وجود دارد، دو برابر میشود یعنی یک کارگزار اقتصادی و مدیر دولتی که مثلا در وزارت اقتصاد یا وزارت صنعت، معدن و تجارت و نفت است به سختی به تعامل با روسیه علاقمند میشود و وقتی قصد تعامل دارد با موانعی که در آن سو وجود دارد برخورد میکند.
برای اینکه بتوان از موانع عبور کرد و آنها را برطرف کرد، نیاز به یک تلاش و مجاهدت مضاعفی است، اگر فقط نگاه اینطور باشد که وظیفه اداری سازمانی انجام داده شود، کفایت نمیکند یعنی افرادی باید در این زمینه با نیروی دو چندان ورود کنند و موانع را برطرف سازند. به عنوان مثال در ساختار بانک مرکزی، بانکها، بخشهای صنعتی و گمرک اراده و ظرفیت برطرف سازی موانع دیده نمیشود. در حالی که شاید این از معدود راههای تنفس ما در سطح اقتصاد جهانی باشد. ولی از این فرصتها استفاده نشده است. بخش دیگر مسئله به تاجران و صنعتکارانی برمیگردد که با این کشورها در ارتباط هستند. بسیاری از این اشخاص به دومین مشکلی که برمیخورند از ادامه همکاری منصرف شده و تمایلی برای ادامه کار با کشورهایی مانند روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز نشان نمیدهند.
از زمان امضای برجام تاکنون تلاشهای زیادی صورت گرفته و بسیاری از موافقتنامهها بین ایران و روسیه به امضا رسیده و همچنین بخش زیادی از موانع گمرکی و تعرفهای برداشته شده اما از این ظرفیت و امکانات استفادهای نشده است.
درباره ظرفیتهای پیش روی ما در اقتصاد اوراسیا اطلاعات آماری ارائه میکنید؟
شوری: یکی از ظرفیتها و امکانات موجود که در روابط ما با این کشورها وجود دارد اتحادیه اقتصادی اوراسیا است. اگر ساختارهایی مانند اکو را که چندان به لحاظ اقتصادی جدی گرفته نمیشوند، مورد توجه قرار ندهیم، اتحادیه اقتصادی اوراسیا تنها ساختار اقتصادی است که در مرزهای شمالی ما وجود دارد. ساختار این اتحادیه به گونهای است که مراحل جنینی خود را طی میکند تا به ساختار اقتصادی قدرتمندی تبدیل شود.
** یکی از گزینههای جمهوری اسلامی ایران همکاری با اتحادیه اقتصادی اوراسیا است
یکی از گزینههای جمهوری اسلامی ایران همکاری با این اتحادیه است. توافق بین ایران و این اتحادیه شکل گرفته که این توافق بر سر برخی تعرفههای ترجیحی است. این توافق دورهای سه ساله دارد و باید دو طرفه بودن را در این توافق مدنظر قرار دهیم. به طوری که ایران کاهش تعرفه را برای آنها اعمال کرده و آنها نیز متقابلا این کار را انجام دهند. این مقدمه و گامی برای این است که در آینده بتوانیم یک منطقه آزاد تجاری با اتحادیه اقتصادی اوراسیا داشته باشیم. اینها شاید از لحاظ اعداد و ارقام در حال حاضر خیلی معنادار نباشد همچنین بسیاری به این اعداد و ارقام استناد میکنند و میگویند: “این مقدار زیادی نیست که ما بخواهیم سعی زیادی برای آن انجام دهیم”، ولی کل حجم روابط تجاری ما با کشورهای عضو این اتحادیه 2.3 میلیارد است که مقدار زیادی از آن با روسیه انجام میشود.
این رقم چندان بالایی نیست ولی ما در شرایطی قرار نداریم که بخواهیم بین چند گزینه، انتخاب داشته باشیم. ما با برخی ضرورتها مواجهیم و باید از کمترین ظرفیتها و امکانات بهره ببریم. متاسفانه همیشه ایدههای بزرگی را در سر میپروراندیم و عملا از کارهای کوچک بازمیماندیم. باید به دنبال موفقیتهای کوچک در این روابط باشیم و تلاش کنیم از کمترین و کوچکترین ظرفیتها برای اینکه جایگاه اقتصادی خود را در سطح منطقه پیدا کنیم، بهره ببریم.
امروزه علیرغم اینکه از لحاظ جغرافیایی یکی از کشورهای مرکزی هستیم ولی جایگاهی در این کشورها نداریم. به دلیل نگاه سیاسی که بیان کردم و نوع نگاه غیراقتصادی که وجود داشت، متاسفانه روابط قابل قبولی با این کشورها نداریم.
به عنوان مثال وضع روابط ما با تاجیکستان در بدترین وضعیت قرار دارد و متاسفانه تلاشی برای بهبود و اصلاح این روابط صورت نمیگیرد. در این شرایط شاید نیازی به اعزام سفیری با نگاه اقتصادی به تاجیکستان داشتیم که سعی میکرد فضای سیاسی بین دو کشور را حل و فصل کند. چقدر ارزشمند است که امکانات حضور خود از لحاظ اقتصادی را فدای مسائل جزئی سیاسی کنیم؟
** در روابط با شرق از لحاظ اقتصادی موفق نبودیم
در مورد ازبکستان نیز، تغییر دولت در این کشور مقداری فضا را برای ما باز کرد. در صورتی که ما تلاش زیادی برای تغییر فضای روابط خود با این کشور انجام ندادیم. آقای شوکت میرضیااف مقداری دست خود را برای کار با ما باز کرد ولی با این حال ما در این کشور حضور چندانی نداریم. در قزاقستان از ابتدا فضا باز بود ولی در این کشور هم حضور معناداری از لحاظ اقتصادی نداریم به این دلیل که نگاه سیاست خارجه ما به طور کلی توسعهگرایانه و اقتصادمحور نبوده و همیشه اولویتها از لحاظ سیاسی بوده است.
وقتی از سیاست نگاه به شرق سخن میگوییم نگاه ما این بوده که بتوانیم از امکانات شرق در مقابل غرب استفاده کنیم. به این دلیل در روابط با شرق نیز از لحاظ اقتصادی موفق نبودیم در حالی که ظرفیتها و امکانات وجود دارد.
اگر با تاجران و با کسانی که با این کشورها فعالیت اقتصادی داشتهاند، صحبت شود، از مشکلات و موضوعات کوچک و ریزی سخن میگویند که اینها موانع جدی بر روابط اقتصادی با این کشورها ایجاد کرده است. اگر اراده سیاسی کشور بر این است که از ظرفیتهای اقتصادی استفاده شود چرا باید این موانع جزئی وجود داشته باشد و نباید نیروی پیش برندهای به عنوان حامی پشت این بخش اقتصادی باشد تا بتوان حضور جدیتری در آنجا پیدا کرد.
بخش خصوصی اقتصادی ما ضعیف است و از لحاظ ظرفیتهای اقتصادی توانمندی ندارد و محدود است. اگر قصد ورود به یک منطقه را داشته باشد با توجه به عدم شناخت و پیچیدگیهای آن منطقه دچار شکست میشود و بعد از مدتی از فعالیت در این کشور منصرف میشود. شاید وظیفه دولت است که به طور سازمان یافته از تاجران در زمینههای مالی، گمرکی و صنعت حمایت و پشتیبانی کند.
بخشهای خرد اقتصادی ما قدرتمندی زیادی ندارند ولی اگر با یکدیگر جمع و یکپارچه شوند، میتوانند حضور قدرتمندانهای در این کشورها داشته باشند علیالخصوص امروزه که با توجه به افزایش قیمت دلار، میتواند فرصتی برای افزایش صادرات ما باشد و با استفاده از این ظرفیتها کمک زیادی به کشور کند.
پیشنهاد شما برای بهبود این وضعیت به دولت چیست؟
شوری: امروز هیچ نهادی وجود ندارد که قصد ارائه توصیههای استراتژیک به دولت را داشته باشد.
منظور شما این است که نهادی کار خود را انجام نمیدهد و یا دولت نمیپذیرد؟
شوری: وظیفه هر دو طرف است. در واقع نهادهای مطالعاتی وجود ندارند که بخواهند توصیههای جدی به دولت کنند از طرفی هم در دولت متاسفانه این اراده وجود ندارد که در جایی به طور متمرکز به تحول روابط اقتصادی ما با این کشورها کمک کند. ما کمیسیونهای مشترک اقتصادی با اکثر این کشورها مانند آذربایجان و روسیه داریم. با این کمیسیونها میشد فعالیتهای بیشتری صورت گیرد و موتور محرک گسترش روابط اقتصادی باشد اما این کمیسیونها اکنون یک ستاد هماهنگی و برگزار کننده جلسه سالیانه هستند که در آنها برخی توافقات صورت میگیرد و سرانجام آنها مشخص نمیشود.
متاسفانه سازمانی که متولی پیگیری این توافقات و رفع مشکلات باشد، وجود ندارد. این مساله هم تنها درباره کشورهای روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز نیست بلکه ما در شرق خود کشوری 200 میلیونی مانند پاکستان داریم که حجم روابط ما با این کشور به زحمت به یک میلیارد میرسد. اگر کمترین تلاشی درباره همکاری اقتصادی با پاکستان صورت میگرفت، حجم روابط ما بسیار بیش از این بود.
ما ظرفیت و امکانات تعامل با بازار 200 میلیونی پاکستان را داریم. اما از این ظرفیت استفاده محدودی صورت میگیرد.
توانمندی اقتصادی ما بیشتر به سمت کشورهایی است که نظم اقتصادی ندارند مانند افغانستان و عراق. گرچه اینها فرصتهای خوبی هستند اما محدود و کوتاه مدت هستند و زمانی که شرایط این کشورها به ثبات رسد در واقع جای تاجران، صنعتگران و بنیادهای اقتصادی ما تعیین میشود. برای برطرف شدن این مشکلات به نظر من باید اراده جدی در دولت شکل بگیرد. اکنون یک تغییر ساختاری در وزارت امور خارجه صورت گرفته و معاونت اقتصادی ایجاد شده است.
نهادهای اقتصادی ما با یکدیگر همسو نیستند و ممکن است وزارت نفت، صنعت، معدن و تجارت، وزارت اقتصاد و وزارت خارجه دیدگاههای مختلفی در این باره داشته باشند. یعنی الزاما ظرفیتها و انرژیها در یک جهت به کار گرفته نمیشود به همین دلیل مشاهده میکنیم وزارتخانهای تلاش میکند و وزارتخانه دیگر آن تلاش را تضعیف میکند.
متاسفانه ما هنوز متوجه نشدهایم که شرایط ایران عادی نیست و نمیتوانیم مانند سایر کشورها هواپیمای “بوئینگ” خریداری کرده و سیستم هواپیمایی را اصلاح کنیم و تغییر دهیم و یا خط لولهای که منافع دیگران هم در آن است اجرایی کنیم. بنابراین باید یک ستاد فرماندهی شکل بگیرد تا این نیروهای پراکنده روی نقطه خاصی از این ظرفیتها متمرکز شده و جلو بروند. خیلی خوب است که کریدور شمالی و جنوبی را داشته و از ظرفیتهای ترانزیتی استفاده کنی،م همچنین خیلی خوب است که با کشورهای اروپایی تعاملات و روابط اقتصادی داشته باشیم و تکنولوژی وارد کشور شود و یا با آمریکای لاتین و آفریقا نیز تعامل داشته باشیم. اینها خوب است ولی در شرایط موجود آیا میشود تمام چیزهای خوب را به دست آورد؟
تصور من این است که اکنون باید “الاهم فی الاهم” کرد و تمرکز خود را بر یک مسئله بگذاریم و آن را کامل به پیش بریم نه اینکه به هر موضوعی ورود کرده و آن را نیمه رها کنیم. در زمان دولت آقای هاشمی رفسنجانی خط لوله بندرعباس – سرخس کشیده شد، چقدر از این ظرفیت استفاده میشود؟
مشخص است که باید کریدور شمال به جنوب بین ایران، روسیه و آذربایجان را دنبال کنیم چراکه هم مهم است و هم ضرورت دارد اما در حال حاضر دو کریدور معطل خط آهن رشت – آستارا مانده است. پول و ظرفیت لازم گذاشته نمیشود و وزارت راه و شهرسازی میگوید اولویت من ساخت سایر خطوط راهآهن است. ممکن است با استدلال این وزارتخانه به لحاظ بخشی صحیح باشد ولی در نگاه کلان باید دید ضرورت کدامیک بیشتر است.
یکی از مشکلات اصلی ایران در حوزه اقتصادی مربوط به تحریم بانکی و مبادلات تجاری با شرکتهایی است که نگران تحریم شدن خود بعد از معامله با ایران هستند، ایجاد بانکهای بدون ارز واسط( دلار) مانند بانک روبلی-ریالی یا یوان-ریال تا چه حد دست یافتنی هست و آیا اساسا میتواند برای حل چنین مشکلی راه گشا باشد؟
شوری: آقای سیف (رئیس سابق بانک مرکزی) درباره مسئله روبل و ریال به مسکو رفت و اعلام کرد ما قصد ایجاد این نظام پولی را داریم ولی این کار سخت است. این مسئله بین چین و روسیه قرار است انجام شود که بخشی از آن نیز عملی شده است.
نظام اقتصادی بینالمللی یک مجموعه به هم پیوستهای است که به راحتی نمیتوان قطعهای از آن را جدا و مجزا کرد و این کار نیازمند یک نیروی مضاعف و تلاش زیادی است. همچنینکارشناسان مسائل اقتصادی بینالملل باید طرحهای ابتکاری به دولت ارائه کنند. نباید از روشهای معمولی که در ذهن متصور میشود، استفاده کرد. چین و ترکیه دائما ابتکارهای متعددی را طراحی میکنند و خود را برای شرایط و موقعیتهایی که ممکن است در آن آمریکاییها اعمال فشار کرده و سیستم اقتصاد بینالملل را دچار مشکل کنند، آماده میکنند. بنابراین طرحهای ابتکاری نیاز است و برای این کار نیز باید نیرو و خلاقیت تازهای وارد مسئله شود.
** بازار روسیه میتواند یک عرصه آزمایشی برای حضور در عرصه جهانی باشد
در چند سال اخیر تقریبا هیچ توافقنامهای از لحاظ اقتصادی نیست که با روسها امضا نشده باشد. ولی وقت به حجم روابط اقتصادی مینگریم، مشاهده میشود تغییر چندانی صورت نگرفته است. متاسفانه ما خود را از خیلی مسائل محروم کردیم به عنوان مثال در حوزه گردشگری امکانی برای استفاده از این ظرفیت نداریم و خلاقیت و ایده جدیدی هم به خرج داده نمیشود.
اگر در بازار روسیه ورود بیشتری داشته باشیم، این بازار میتواند یک عرصه آزمایشی برای حضور در عرصه جهانی باشد. حضور در بازار عراق و افغانستان این ظرفیت و امکان را برای ما به وجود نمیآورد. در آنجا تاجر ما هر جنسی را با هر کیفیتی ممکن است به پول تبدیل کند ولی در بازار روسیه باید استانداردها رعایت شود و تداوم در کار وجود داشته باشد. بنابراین اگر بتوانیم وارد این عرصه شویم ظرفیت و امکان حضور با جدیت بیشتری را در بازارهای اروپایی پیدا میکنیم. اگر بتوانیم استانداردهای محصولات خود را بالا ببریم که در بازار روسیه قابل قبول باشد و قیمت مناسب هم داشته باشد، حتما میتوانیم در بازارهای اروپایی ورود کنیم ولی متاسفانه این اتفاق صورت نمیگیرد.
علیرغم وعده انتخاباتی ترامپ مبنی بر ترک منطقه و خروج از افعانستان مشاهده میشود که نشستهای مشترکی با کشورهای SIS دارند و همچنین حضور آمریکاییها بیش از قبل جدی شده است. این سوال وجود دارد آمریکاییهایی چه ظرفیتهایی در منطقه دیدند که حضور جدی دارند و حجم روابط خود با کشورهایی مانند قزاقستان را افزایش میدهند؟
شوری: متاسفانه نگاه ما به این کشورها به این سمت است که رقبای ما در آنجا چه میکنند و این رقبای ما هستند که ما را تحریک به حضور میکنند. در این کشورها به دلیل مجاورت جغرافیایی ظرفیتهایی برای ما وجود دارد و ارزشمند است که ما توجه و حضور بیشتری در این مناطق داشته باشیم. زمانی تاجیکستان و یا آذربایجان برای ما مهم میشود که به دنبال چیستی فعالیتهای اسرائیل با آمریکا در این کشورها بودیم. روسیه و چین نیز نسبت به این مسائل حساسیت دارند. نباید فکر کنیم هر حضوری در منطقه یک تهدیدی برای ماست.
** افزایش 20 درصدی حجم صادرات به اوراسیا میتواند رونق اقتصادی زیادی در کشور ایجاد کند
آمریکاییها برای حضور خود در منطقه دلیل سیاسی دارند یعنی آنها میتوانند در این محدوده ایران، روسیه و چین را تحت کنترل بگیرند و به لحاظ اقتصادی نیز منافعی برای این کشورها و آمریکا وجود دارد. نباید درباره اینکه چون آمریکاییها نگاه اقتصادی به آنجا دارند، مبالغه کنیم.
آن منطقه ظرفیت و بازاری است که اگر دولت تلاش کند و فقط 20 درصد حجم صادرات ما را به کشورهای این منطقه مانند آذربایجان، ارمنستان، و گرجستان و آسیای مرکزی و افغانستان و پاکستان افزایش دهد، رونق اقتصادی در داخل شکل میگیرد. الزامات این کار سخت است ولی ما هم در شرایط سختی به سر میبریم.
در این کشورها رقیب جدی مانند روسیه و اتحادیه اروپا وجود دارد و در بازار این کشورها فعالیت میکنند.
شوری: حضور روسیه و چین در حوزه آسیای مرکزی حضور بسیار فراتری از مباحث ماست. ما در شرایطی قرار نداریم که بخواهیم با این کشورها رقابت کنیم. درباره آمریکا نیز گفتم که نباید خودمان را به فضای رقابت با آن کشورها ببریم. به این دلیل که وقتی فضای رقابت شکل گیرد حتما مشکل ایجاد میشود و چون توان اقتصادی و سرمایهگذاری لازم در این زمینه را نداریم و همچنین ابزار و امکانات بینالمللی ما به حدی نیست که بتوانیم رقابت کنیم بنابراین باید در حد و اندازه خود به مقداری که امکان آن برای ما وجود دارد، ورود کنیم.
ما میتوانستیم از ظرفیت ترانزیتی دریای خزر استفاده کنیم ولی امروزه میبینیم که هیچ کشتی در این دریا نداریم و این ضعف ماست. بیشترین سرمایهگذاری در آسیای مرکزی در حوزه زیرساختها در زمینه حمل و نقل صورت میگیرد. چرا که کمربند راه چین پیگیری میشود و این وسیله برای آنها مهم است. ظرفیت ما بیش از این است و میتوانستیم 20 درصد بیشتر از این حدی که وجود دارد، عملی شود.
مهمترین مسئله ما با روسیه مسئله سوریه است. آقای ولایتی در جریان سفر خود به روسیه مسائل اقتصادی را مطرح میکند در حالی که حوزه او حوزه اقتصادی نیست و حوزه سیاسی است.
سازمان توسعه تجارت در این ماجرا چه نقشی داشت؟
شوری: رایزن بازرگانی ما با کمترین امکانات و توانمندی، کار خود را انجام میدهد در حالی که باید بزرگترین رایزن اقتصادی ما برقرار میشد. حدود 5 میلیون گردشگر از روسیه به ترکیه میروند ما چقدر از این میزان را جذب میکنیم؟ میتوان راهحلهایی اندیشید ولی جسارت آن وجود ندارد. به این دلیل که نگاه به سیاست خارجی توسعهمحور نیست و اگر مقداری این نگاه را داشتیم بخشی از این موانع برطرف میشد. با امکاناتی که در قشم وجود دارد میتوانستیم حداقل 5 درصد از گردشگرانی را که به دوبی سفر میکنند، جذب کنیم.