کمالگراها چگونه میتوانند خود را از این بیماری نجات دهند
مانند هر صفت افراطی دیگری، کمالگرایی هم یک شمشیر دولبه است. قسمت مثبت قضیه آنجایی خود را نشان میدهد که فرد کمالگرا استانداردهای بالایی برای خود تعیین کرده است و همین امر به او کمک خواهد کرد که بهمرور مهارتهایش را بهبود ببخشد و از بقیهی همتایان خود جلوتر باشد. این بخش خوب ماجرا است. قسمت بد داستان از آنجا شروع میشود که فرد کمالگرا هرگونه نقص را مساوی با یک فاجعه میداند! درحالیکه همیشه احتمال وقوع اشتباه برای افراد وجود دارد.
اگر شما هم در تلاش برای ترک یا مدیریت برخی از گرایشهای کمالگراانهی خود هستید، پیگیری این مطلب برای شما مفید خواهد بود.
کمالگراها چه ویژگیهای مخربی دارند؟
مهم نیست تا چه اندازه کمالگرایی را تحسین میکنید. تمام کمالگراها لزوما عملکرد مفیدی ندارند اما همهی آنها عملکردهای ضد سازنده دارند.
عطش انتخاب کامل و بینقص را دارند
حتی زمانی که لازم نیست انتخاب آنها واقعا بیعیب باشد، این افراد به دنبال کمال هستند. همین مسئله باعث فلج شدن آنها میشود. برای مثال، کمالگرایی را در نظر بگیرید که میخواهد ابزاری خریداری کند تا کارش را سریعتر راه بیاندازد. اما تصمیم دارد گزینهای انتخاب کند که هیچ ویژگی منفی در خصوص آن وجود نداشته باشد.
از نظر منطقی او میداند که حتی بهترین اجناس هم از بعضی نقطهنظرات بیعیب نیستند. اما به دلیل استانداردهای سخت خود، چندین هفته مدتزمان خرید خود را طولانی میکند. در نتیجه از مزایای استفاده از ابزارش باز میماند و افراد تیمش او را ناتوان تلقی میکنند.
خود را درگیر حاشیههای بیهوده میکنند
از آنجا که کمالگراها تمایل دارند کوچکترین اشتباهی پیش نیاید، خود را درگیر موقعیتهای کمهزینه یا حاشیههای بیهوده میکنند. برای مثال یک فرد کمالگرا ممکن است ده دقیقه تلاش کند تا با اپراتور سرویس مشتریان وارد مکالمهی تلفنی شود؛ آن هم اپراتوری که واضح است قدرت حل مشکل او را ندارد. او چون نمی خواهد تسلیم شود، بیست دقیقهی دیگر هم صبر میکند. کمالگراها این ویژگی را دارند که مدت زیادی از زمان خود را صرف فعالیتهای مختلف کنند.
برای جلوگیری از شکست وارد چالشها نمیشوند
کمالگراها قبل از ورود به هر چالشی باید در آمادگی کامل باشند. این ویژگی میتواند مانع پیشرفت آنها یا قرار گرفتن در جایگاه رهبری شود. بهعنوان مثال، یک فرد کمالگرا باید در بین عموم سخنرانی کند. او با خود میگوید که قبل از سخنرانی لازم است یک دوره در مورد آن بگذراند؛ کاری که نه وقتش را دارد و نه گذراندن آن لازم است. فقط نتیجهاش این خواهد شد که فرصت سخنرانی را از دست بدهد!
استانداردهای خود را به دیگران تحمیل میکنند
در بیشتر موارد، کمالگراها تمایل دارند استانداردهای آنها بهطور دقیق اجرا شود. این مورد در هنگام انجام پروژههای گروهی نمود پررنگتری پیدا میکند. همین مسئله در روابط همکاری میتواند آسیبزا باشد.
از هر گونه شکست و اشتباه فراری هستند
کمالگراها بهشدت از هرگونه اشتباهی ترس دارند و به همین دلیل روی هر موضوعی هر چند کوچک و معمولی زیاد فکر میکنند. این مشکلات عاطفی باعث تحریکپذیری و افسردی فرد کمالگرا خواهد شد و روابط او را مختل خواهد کرد.
کمالگراها چطور میتوانند خود را تغییر دهند؟
راهکارهایی که در ادامه به آنها اشاره میشود میتواند آسیبهای ناشی از کمالگرایی را به حداقل برساند:
از موفقیتهای خود درس بگیرید
ایدهی یادگیری از اشتباهات یکی از توصیههایی است که کمالگراها به آن علاقهای ندارند. از این رو به آنها پیشنهاد میشود که به جای اشتباهات گذشته از موفقیتهای گذشتهی خود درس بگیرند. با بررسی بازتاب مسیرهایی که به موفقیت شما منجر میشود، میتوانید ببینید که به پایانهای قابل قبولی دست پیدا کردهاید؛ هرچند همه چیز بهطور کامل و ۱۰۰ درصد بیعیبونقص پیش نرفته است.
با این روش، دیگر درگیر سبک و سنگین کردن سختگیرانه نخواهید شد و مصممتر دست به کار خواهید شد. همچنین میتوانید بهجای مدلهای موفق کمالگرا، دوستان و همکاران موفق خود را شناسایی کنید و ببینید چطور بدون استانداردهای سختگیرانه به هدف خود رسیدهاند.
تصمیمگیریهای خود را سریعتر کنید
روش استفاده از قوانین تجربی یا سرانگشتی در اکثر موارد (نه همهی آنها) جواب میدهد. این قوانین به ما کمک میکنند تا از به تعویق انداختن بیفایده نجات پیدا کنیم و سریعتر تصمیم بگیریم. بهعنوان مثال اگر می خواهید هتلی برای اقامت پیدا کنید، برای خود ۵ معیار در نظر بگیرید و در نهایت هتلی را انتخاب کنید که حداقل ۴ معیار شما را داشته باشد.
از خودتان بپرسید: چطور میتوانم وضعیت خودم را یک درصد بهبود ببخشم؟
این روش در خصوص افرادی که همیشه به دنبال راهکارای فراپیچیده هستند جواب خواهد داد. از آنجایی که کمالگراها میخواهند بیعیب و نقص باشند، معمولا طعم لذت برخورداری از دستاوردهای کوچک را نمیچشند.
یاد بگیرید که بیش از اندازه فکر نکنید
اجازه دهید که گاهی اشتباه کنید و کارتان با عیب و نقص همراه باشد. زمانی که بیش از اندازه روی انجام کاری سختگیری میکنید از خودتان بپرسید تا چه اندازه این وسواس به شما کمک میکند.
با آگاهی از هزینههایی که کمالگرایی بر بهرهوری، آسایش و روابط شما میگذارد، میتوانید به دنبال کاهش دادن این عادت مخرب باشید.