در سال‌های اخیر، بحث‌های زیادی در مورد ساختارشکنی و نوآوری مطرح‌شده که غالباً به یک سؤال ختم می‌شوند: آیا این دو کیفیت یکسان هستند؟

دیوید ملتزر، کارآفرین و مدیرعامل شرکت بازاریابی اسپورتس وان، معتقد است که ساختارشکنی (Disruption)، نتیجه‌ی تکامل سریع یک کسب‌وکار است. بااین‌حال از دهه‌ی ۹۰ میلادی، یعنی زمانی که کلایتون کریستنسن (استاد دانشگاه هاروارد) کتابی با عنوان «نوآوری ساختارشکن» تألیف کرد، این دو واژه غالباً به یک معنی به کار گرفته می‌شدند. تنها در چند ماه گذشته، برخی کارشناسان تأثیرات ساختارشکنی و نوآوری در مسیر موفقیت شرکت را به‌طور دقیق‌تر و مفصل‌تر بررسی کرده‌اند.

 

تعریف ساختارشکنی

از زمانی که پروفسور کریستنسن ایده‌ی خود را با دنیای کسب‌وکار به اشتراک گذاشت، این دو عبارت همیشه با یکدیگر اشتباه گرفته می‌شدند و بسیاری از متخصصان تعاریف آن‌ها را مشابه می‌دانستند.

اما بنا به تعریف سنتی ساختارشکنی، این فرایند از دو راه حاصل می‌شود:

  • اولین حالت، زمانی است که در یک بازار، شرکت‌های رهبر خدمات بسیار زیادی به مشتری معمولی ارائه می‌کنند.
  • حالت دوم؛ زمانی است که در بازار فعلی مشتریان متوسط، از خدماتی بسیار کم برخوردار می‌شوند یا اصلاً هیچ‌گونه خدمتی دریافت نمی‌کنند.

در چنین حالاتی؛ اگر یک بازار جدید به وجود بیاید یا نیازهای مشتریان کم‌مصرف به‌طور کامل برآورده شود، ساختارشکنی یا به عبارتی تکامل سریع روی‌ داده است.

هیچ بازار و هیچ صنعتی از این پروسه در امان نیست. طبق نظرسنجی مؤسسه‌ی PricewaterhouseCoopers، حدود ۶۰ درصد از ۱۳۷۹ مدیرعامل مورد پرسش، معتقد بودند که طی چند سال اخیر، حوزه‌ی فعالیت آن‌ها تغییر یافته یا وضعیت متفاوتی پیدا کرده است. ۷۵ درصد از این مدیران معتقد بودند که تا سال ۲۰۲۰، بار دیگر شاهد ساختارشکنی بازار خواهند بود.

آمازون و تسلا در فهرست خطرناک‌ترین محیط کارهای آمریکا
مشاهده

 

نوآوری و تکامل

نوآوری یا نوآوری تکاملی، فرایندی است که آرزوهای شما را به واقعیت تبدیل می‌کند یا آنچه در ذهن شما است، به تصویر می‌کشد. شرکت‌های ساختارشکن، شرکت‌هایی هستند با نوآوری و پروسه‌های نوآورانه‌ی خود، بازاری را که در آن فعالیت می‌کنند، به‌طور کامل متحول می‌کنند. آن‌ها ممکن است با استفاده از نوآوری به اهداف خود دست پیدا کنند؛ اما همه‌ی نوآوری‌ها لزوماً ساختارشکن نخواهند بود. به‌عبارت‌ دیگر، همه‌ی نوآوری‌ها باعث نمی‌شوند یک کسب‌وکار یا یک بازار، به‌سرعت تکامل پیدا کند. واقعیت این است که همه‌ی کسب‌وکارها باید در طول زمان رشد کنند تا بتوانند در یک بازار رقابتی دوام بیاورند. شرکت‌ها به‌منظور اصلاح، بهبود و تکمیل محصولات خود و پاسخگویی به نیازهای بازار، به زمان کافی نیاز دارند.

البته ساختارشکنی یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد. بسیاری از تحولاتی که ما آن‌ها را موفقیت یک‌شبه می‌دانیم، در حقیقت در طول دهه‌ها شکل‌ گرفته‌اند تا در نهایت به نقطه‌ی اوج رسیده‌اند و بازار جهانی را تحت تأثیر قرار داده‌اند.

از طرف دیگر ساختارشکنی بازار نیز یک‌شبه پاسخ داده نمی‌شود. طبق تحقیقات مؤسسه‌ی Capgemini، بیش از ۷۵ درصد از کسب‌وکارهای پیشگام، حداقل پس از دو سال نسبت به ساختارشکنی‌های بازار واکنش نشان می‌دهند.

 

مثال‌هایی از ساختارشکنی و تکامل

شرکت‌های ساختارشکن نظیر نتفلیکس، بازار رسانه‌ها را یک‌شبه تغییر نداده‌اند. نتفلیکس سال‌ها فعالیت در کارنامه‌ی خود داشت و در زمینه‌ی کسب‌وکار، حتی دوره‌های نامساعد و دشواری پشت سر گذاشته بود تا زمانی که موفق شد رویکرد خود را از استراتژی تحویل ایمیل، به محتوای استریم آنلاین تغییر دهد. این روند بدون کمک نوآوری‌های تکنولوژی امکان‌پذیر نبود. تکنولوژی استریمینگ و نمایش متفاوت محتوا، سیستم مصرفی رسانه‌ها را کاملاً متحول کرد و به نقطه‌ی امروزی رساند.

کنترل سرعت پیشروی در کسب‌وکار از وظایف حیاتی مدیران جدید
مشاهده

برخی از کارآفرینان نظیر دیوید ملتزر، ترجیح می‌دهند به‌عنوان ساختارشکن تکاملی عرصه‌های بشردوستانه شناخته شوند. آن‌ها با کمپین‌های نوآورانه، در جهت توانمندسازی مردم جهان گام برمی‌دارند و هزاران نفر را تحت تأثیر قرار می‌دهند. این فعالیت‌های مداوم، چهره‌ی بشردوستی را در جهان تغییر داده است و دیگر به اعانه و کمک‌های مالی ختم نمی‌شود، بلکه در پی بهبودی واقعی زندگی مردم است.