چگونه با فرهنگ سازمانی شرکت جدید تطبیق پیدا کنیم
هر شرکتی فرهنگ سازمانی خودش را دارد و زمانی که کارمندی به تازگی در آن استخدام میشود زمان کمی دارد تا با آن آشنا شود و تطبیق پیدا کند. بسیاری از افراد تازه وارد نمیتوانند تمام تواناییهای خود را در محیط کار نشان دهند زیرا نمیتوانند با فرهنگ سازمانی شرکت ارتباط برقرار کنند. اغلب سازمانها و شرکتها در مورد این مسائل با افراد تازه وارد صحبت نمیکنند و افراد تازه وارد نیز فرصتی برای انجام این کار پیدا نمیکنند زیرا تمام تمرکز خود را روی کار و جلب رضایت رئیس جدید میگذارند. اما فراموش نکنید که درک فرهنگ سازمانی شرکت نقش پررنگی را در موفقیت ایفا میکند. توجه به کارهای دیگران کافی نیست و اگر میخواهید در محیط کار جدید موثر واقع شوید باید روی نحوهی کار همکاران خود تمرکز کنید
۱- روابط
مواردی مانند اهمیت شرکت روی روابط کارمندان، ارزشی که برای همکاری قائل هستند و تعداد جلسات حضوری برای تصمیمگیری و انجام کارها در هر شرکتی متفاوت است. در برخی شرکتها ملاقاتهای حضوری تنها راه برقراری ارتباط با سایر کارمندان است درحالیکه در سایر شرکتها افراد از طریق ایمیل، چت و کنفرانسهای ویدئویی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. بنابراین بهتر است بعد از ورود به شرکت از افراد باتجربهتر سوال بپرسید و ببینید چگونه باید با دیگران ارتباط برقرار کنید. بهعنوان مثال آیا لازم است پیش از درخواست کمک از دیگران برای انجام پروژه با آنها ارتباط برقرار کرده باشید؟ یا تنها کافی است لیستی از کارهایی که باید انجام شوند را به آنها ایمیل بزنید؟
به نحوهی تصمیمگیری و انجام شدن کارها توسط دیگران توجه کنید. ببینید آیا این افراد زمان زیادی برای برگزاری جلسات صرف میکنند یا اغلب اوقات پشت میزشان نشستهاند یا از خانه کار میکنند؟ آیا دیگران برخورد خوبی با شما دارند و میخواهند در جلسات حضور داشته باشید یا اغلب اوقات قرار ملاقاتها را کنسل میکنند. در این صورت بهتر است از افراد حرفهایتر در مورد این موضوع مشورت بگیرید.
۲- ارتباطات
زمانی که کار جدیدی را آغاز میکنید، به این دقت کنید که سایر کارمندان چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. آیا برای هر موضوعی جلسهی رسمی تشکیل میدهند و با آمادگی کامل در آن حضور پیدا میکنند؛ یا به صورت دوستانه و تنها با یک فایل داکیومنت با یکدیگر صحبت میکنند. اگر رئیستان از شما میخواهد در جلسات حضور پیدا کنید از او بپرسید چه انتظاراتی از شما دارد. سایر همکاران و اعضای تیم نیز منبع خوبی برای افزایش اطلاعات در این زمینه هستند.
در برخی شرکتها سلسله مراتب افراد براساس موقعیت شغلی دستهبندی میشود و قوانین مشخصی برای ارتباط با مدیران وجود دارد. بهعنوان مثال برای صحبت کردن با مدیر یک بخش شاید لازم باشد ابتدا مشکل خود را با افراد سطح پایینتر مطرح کنید تا درنهایت بتوانید جلسهای با مدیر بخش مورد نظر داشته باشید. درحالیکه در برخی دیگر از شرکتها شاید نیازی به انجام این کار نباشد و کارمندان به راحتی بتوانند با فرستادن ایمیل با شخص مورد نظر صحبت کنند. بنابراین بهتر است برای جلوگیری از هرگونه سوءتفاهم این موضوع را با کارمندان باتجربهتر مطرح کنید و از آنها کمک بگیرید.
یکی دیگر از موضوعاتی که باید به آن توجه داشته باشید این است که ببینید اطلاعات چگونه در شرکت ارائه میشوند. بهعنوان مثال برای صحبت در جلسات آیا لازم است فایل پاورپوینت تهیه کنید و به صورت رسمی ارائه دهید یا نیازی به این کار نیست و جلسات به صورت طوفان فکری برای مطرح کردن ایدههای جدید و تصمیمگیری برگزار میشوند. برخی شرکتها از کارمندان خود توقع دارند فایل ۵۰ صفحهای همراه با توضیحات و تحلیلهای کامل ارائه دهند درحالیکه در برخی شرکتها، فرستادن یک ایمیل و تهیهی یک لیست شمارهدار کفایت میکند. احترام گذاشتن به قوانین شرکت بسیار مهم است. بنابراین بهتر است هر کاری را با آمادگی قبلی و احترام کامل به قوانین شرکت انجام دهید. مطمئنا در ابتدای کار نواقصی وجود خواهند داشت اما مهم این است که نهایت تلاش خود را انجام داده باشید.
۳- تصمیمگیری
هر شرکتی به نحوی متفاوت در مورد مسائل مختلف تصمیمگیری میکند. برخی شرکتها تصمیمهای خود را در جلسات رسمی اتخاذ میکنند درحالیکه برخی شرکتها تصمیمهای خود را به صورت آفلاین نهایی میکنند. حتی در شرکتهایی که جلسات رسمی برگزار میشود ممکن است تصمیمهای نهایی هنگام صرف قهوه موقع استراحت یا هنگام صرف ناهار گرفته شوند. اگر میبینید موضوعاتی که در جلسه مطرح میشوند متفاوت از تصمیم نهایی اتخاذ شده هستند یعنی اتفاقات دیگری در پشت صحنه در جریان است که باید از آنها مطلع باشید. بهعنوان مثال تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری روی محصول جدید ممکن است در یک جلسهی رسمی و با حضور تمام مدیران مطرح شود؛ اما تصمیم نهایی تنها به دو مدیر ارشد بستگی داشته باشد و بدون نظر مثبت آنها هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
بنابراین اگر میخواهید ایدهی جدیدی را مطرح کنید بهتر است صدای خود را به گوش آن دو مدیر اصلی برسانید و نظر مثبت آنها را جلب کنید. گاهی اوقات ممکن است در جلسهی برگزار شده همه با نظر و ایدهی شما موافق باشند اما زمانی که از جلسه خارج میشوند نظر دیگری پیدا کنند. در این شرایط نیز بهتر است بعد از اتمام جلسه به صورت خصوصی با آنها صحبت کنید و مطمئن شوید که نظر نهاییشان تغییری نخواهد کرد.
یکی دیگر از جنبههای تصمیمگیری این است که ببینید آیا فرهنگ سازمانی شرکت روی عمل کردن تعصب دارد یا به تجزیهوتحلیل و بررسی عواقب اهمیت بیشتری میدهد. در شرکتهایی که تعصب بیشتری رو عمل کردن دارند زمان و توجه محدودیت بیشتری دارند و تصمیمها سریع گرفته میشوند. اگر در چنین شرکتی کار میکنید، باید موقعیت خود را به طور کامل برای کارمندان کلیدی شرکت توضیح دهید و اطلاعات لازم برای تصمیمگیری را در اختیار آنها قرار دهید. اما شرکتهای مبتنی بر تجزیهوتحلیل زمان بیشتری را روی بررسی مدلها و استراتژیها سپری میکنند. پس بهتر است شما نیز روی موضوع مورد نظر تحقیق کنید و تمام جنبههای آن را مورد بررسی قرار دهید. منابع معتبر داشته باشید و با آمادگی کامل در جلسات حضور پیدا کنید.
۴- دیدگاه فردی در مقابل دیدگاه گروهی
رویکرد اصلی برخی شرکتها به این صورت است که محصولات نهایی نتیجهی کار فردی هر یک از کارمندان شرکت هستند. درصورتیکه در سایر شرکتها روی انجام کار به صورت تیمی تمرکز میشود. اگر شرکت مورد نظر رویکرد عملکرد فردی داشته باشد روحیهی «ذهنیت قهرمان» در میان کارمندان آن جا خواهد افتاد و افرادی که شخصیت جاهطلب دارند، موفقتر خواهند بود. در این شرکتها پاداشها به صورت فردی در نظر گرفته میشوند و اعتبار افراد براساس کارهای فردیشان سنجیده میشود.
شرکتهایی که رویکرد کار تیمی دارند معمولا ریسکپذیری کمتری دارند و پاداش انجام کارها میان تمام اعضای تیم تقسیم میشود. در چنین محیطهایی اهداف و نتایج توسط تمام اعضای تیم مشخص میشوند و فعالیت کردن به صورت فردی سخت است. اگر فرد بلندپروازی هستید که کار کردن به صورت فردی را ترجیح میدهید ممکن است در چنین محیط کاری نتوانید به جایگاه مورد نظر خود دست پیدا کنید.
برای اینکه ببینید عملکرد شرکت به چه صورت است دقت کنید که در جلسات کاری جملات با چه ضمیری استفاده میشوند. اگر دیگران در مورد دستاوردهای گروهی صحبت میکنند استفاده از ضمیر «من» نشان میدهد علاقهای به کار کردن در تیم ندارید. پس اگر واقعا میخواهید در محیط کاری خود پیشرفت کنید بهتر است ضمایر را با دقتتر انتخاب کنید.
=
۵- گرایش به تغییر کردن
یکی دیگر از عوامل فرهنگی که میتواند تأثیر عمیقی بر وضعیت و نفوذ شما داشته باشد گرایش به تغییر کردن است. بسیاری از شرکتها تمایلی به تغییر ندارند و در برابر آن مقاومت میکنند. در مقابل رهبران با استعدادی زیادی وجود دارند که به آنها گفته شده باید از همهی تغییرات استقبال کنند و این موضوع در نهایت به شکست آنها منجر میشود. داشتن اطلاعات ناقص در مورد چگونگی تغییر و نحوهی ساختارشکنی در بازار و نساختن روابط مورد نیاز برای حمایت از تصمیمهای کلیدی از جمله دلایل اصلی شکست هستند. این افراد مشاورهی درستی دریافت نکردهاند و مرزهای فرهنگی که باید به آن توجه کنند را نادیده گرفتهاند. بنابراین پیش از تصمیمگیری در مورد هر تغییری بهتر است ببنید در هر فرهنگ چه موضوعاتی را میتوانید به چالش بکشید و سپس ببینید چگونه باید این کار را انجام دهید. پیش از عملی کردن هر تصمیمی ببینید آیا میتوانید تغییرات اساسی اعمال کنید یا باید مطابق قوانین و دستور کار فعلی شرکت پیش بروید. مطمئنا هیچ شخصی پاسخ این سوال را نخواهد داد. تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که نظر دیگران را در مورد پیشنهادهایی که میدهید بررسی کنید. ایدههایی که دارید را با چند همکار قابل اعتماد مطرح کنید و از آنها بپرسید به نظرشان دیگران چه نظری بابت این موضوع خواهند داشت. بنابراین پیش از مطرح کردن ایدهی خود متوجه میشوید چه افرادی با آن موافق و چه افرادی مخالف خواهند بود.
مهمترین نکتهای که هنگام ورود به یک شرکت جدید باید به یاد داشته باشید این است که دستاوردهای پیشین نباید به شما اجازه دهند که خارج از چهارچوب فرهنگ سازمانی شرکت عمل کنید. اغلب سازمانها شما را به واسطهی تجاربی که در گذشته داشتهاید استخدام میکنند اما موفقیت آیندهی شما به رفتار فعلیتان وابسته است. اینکه تا چه اندازه فرهنگ شرکتی که در آن فعالیت میکنید را درک کردهاید و تا چه اندازه به آن احترام میگذارید.