یک روش درمانی شگفت‌انگیز به آسیب‌دیدگان ضایعه نخاعی کمک می‌کند تا توانایی راه رفتن خود را بازیابند.

چهار سال پیش، کلی توماس در بیمارستانی در ایالت فلوریدای امریکا به‌ هوش آمد. او از یک تصادف رانندگی جان سالم به‌در برده بود؛ تصادفی که در آن زمان، توانایی راه رفتن کلی را برای همیشه از وی گرفت.

خانم توماس، یک دانشجوی فعال و پرتلاش بود که در مسابقات اسب‌دوانی نیز شرکت می‌کرد. او پس از بهبود اولیه برای یک سال به ایالت کنتاکی رفت تا روش پژوهشی مورد نظر گروهی از دانشمندان را برای بازیابی طناب نخاعی خود و به‌دست آوردن توانایی مجدد راه رفتن امتحان کند.

در ماه فوریه‌ی سال جاری میلادی (زمستان سال ۹۶)، مربی توانبخشی که توماس را در تمام مراحل گام برداشتن و امور حرکتی یاری می‌کرد، برای لحظه‌ای در جای خود ایستاده و از همراهی با توماس خودداری می‌کند. توماس تا آن روز برای حرکت و برداشتن گام‌های آهسته از این مربی و همچنین یک واکر کمک می‌گرفت. کلی توماس در یادآوری آن روز چنین توضیح‌ می‌دهد:

به او هشدار دادم که چه کار می‌کنی؟

ربکار مورتون، مربی توماس به او اطمینان می‌دهد که اوضاع تحت کنترل است و توماس دیگر نیازی به او ندارد و خودش می‌تواند به‌تنهایی حرکت کند. طبیعتا در لحظه‌ی نخست، کلی توماس دچار تردید شده است؛ اما پس از چند لحظه اقدام به برداشتن اولین گام می‌کند؛ و سپس یک گام دیگر و … . توماس از این لحظات کاملا شگفت‌زده شده و آن را چنین یادآوری می‌کند:

 با خودم گفتم مثل اینکه بالاخره اتفاق افتاد! من برای چهار سال به‌سختی تلاش کرده بودم. در آن لحظه احساساتی شدم.

کلی توماس اکنون ۲۳ سال دارد. او جزو چند نفری است که توانسته‌اند آسیب‌های طناب نخاعی را پشت‌سر بگذارند و روی پاهای خود بایستند، گام‌هایی بردارند و در مورد توماس، حتی بتوانند بدون نیاز به کمک راه بروند. همه‌ی اینها به‌لطف یک روش درمانی ترکیبی برای آسیب نخاعی میسر شده است.

در مطالعه‌ای که در دانشگاه لوییزویل انجام شده است، توماس و سه فرد دیگر از طریق عمل جراحی و ایمپلنت، دستگاهی را دریافت کردند. این دستگاه روی طناب نخاعی افراد کار گذاشته شده، و وظیفه‌ی آن، برانگیختن کنش‌های الکتریکی بود. فعالیت دستگاه با انجام ماه‌ها درمان مبتنی بر فعالیت‌های فیزیکی تکمیل می‌شد.

درمان ضایعه نخاعی کلی توماس در حال انجام تمرینات توانبخشی

پژوهشگران دانشگاه لوییزویل در مقاله‌ی منتشرشده در New England Journal of Medicine گزارش می‌دهند که دو نفر از افراد مورد مطالعه توانسته‌اند روی پای خود ایستاده و در پایان مطالعه موفق به برداشتن گام‌های محدودی شوند. دو نفر دیگر هم موفق شده‌اند که بدون نیاز به کمک مربی به‌طور مستقل راه بروند؛ یکی از این افراد کلی توماس و دیگری هم فردی به نام جف مارکوئیس بود.

آیفون نسل اول بسیار سریع‌تر از کاوشگر New Horizons است
مشاهده

این پژوهش از سوی یک بنیاد خیریه، دانشگاه بیمارستانی لوییزویل و همچنین شرکت Medtronic پشتیبانی شده است که گروه سازنده‌‌ی دستگاه کارگذاشته‌شده بودند.

همزمان با این پژوهش، گزارشی دیگر هم در ژورنال Nature Medicine منتشر شد. طبق آن گزارش، یک بیمار آسیب‌دیده از ناحیه‌ی طناب نخاعی در کلینیک مایو موفق به برداشتن گام‌هایی شده و با کمک مربی خود موفق به راه رفتن شده؛ این کار هم با روش تحریک الکتریکی و درمان‌های فیزیکی سخت انجام شده است.

دیوید دارو، متخصص جراحی اعصاب در دانشگاه پزشکی مینه‌سوتا که به‌طور مستقیم در این پژوهش‌ها نقشی نداشته، اما درزمینه‌ی کاشت و کارگذاری دستگاه‌های تحریک‌گر در بدن افراد با آسیب طناب نخاعی فعالیت دارد؛ پیرامون دستاوردهای اخیر می‌گوید:

تاریخ پژوهش‌های مربوط به آسیب‌های طناب نخاعی به ۵۰ سال می‌رسد و بیشتر روش‌ها هم از اساس شکست خورده‌اند و ما هیچ یافته‌ی مثبتی و قطعی نداشته‌ایم. اما این مورد به‌نوعی، آغاز عصری جدید است.

دارو همچنین اشاره کرد که در مطالعه‌ی اخیر، موارد بحث‌برانگیزی مطرح است و مجموعه‌ای از پرسش‌های علمی و پزشکی نیز وجود دارد که باید پاسخ داده شوند. از سویی می‌دانیم که این پژوهش روی تعداد بسیار کمی از بیماران انجام شده و نوع آسیب‌دیدگی آنها هم با یکدیگر متفاوت بوده است. از همین رو، فهمیدن اینکه چنین مداخلاتی در جمعیت‌های گسترده‌تر از آسیب‌دیدگان نخاعی به چه شکلی پاسخ خواهد داد، غیرممکن به‌نظر می‌رسد.

قطع نخاع و ضایعه نخاعی و آسیب طناب نخاعی

همچنین پرسش‌های فراوانی درباره‌ی چگونگی کارکرد این روش‌ها وجود دارد. پاسخ این پرسش‌ها تنها درصورت اقدام گروه‌های گسترده‌تری از پژوهشگران برای بررسی دقیق این رهیافت روی بیماران بیشتر، به‌دست خواهد آمد.

با همه‌ی اینها، نتایج پژوهش تاییدکننده‌ی درستی ماهیت این طرح هستند؛ این پژوهش برپایه‌ی یک مطالعه‌ی موردی گزارش‌شده توسط تیم پژوهشی لوییزویل در سال ۲۰۱۱ میلادی شکل گرفته است. در آن زمان، پژوهشگران از یک دستگاه پزشکی تعبیه‌شده برای مدیریت دردهای مزمن استفاده کرده و آن را در بدن یک بیمار ناتوان جسمی ایمپلنت کردند تا بتوانند طناب نخاعی وی را تحریک کنند. پس از سپری شدن مراحل توانبخشی، این بیمار توانایی ایستادن روی پاهای خود را به‌دست آورده و برخی از کنترل‌های ارادی روی حرکات پاهایش را نیز بازیافته بود.

این روش، آغاز یک عصر جدید برای درمان معلولان ضایعه نخاعی است

سوزان هارکِما، مسئول علمی مرکز پژوهش آسیب‌های طناب نخاعی در مرکز پژوهشی دانشگاه لوییزویل که پیشگام اجرای این روش در انسان‌ها است؛ می‌گوید که این دستگاه‌ها، به‌خوبی و با موفقیت در پایین بخش آسیب‌دیده کاشته شده‌اند. پژوهش اخیر، در مورد بازیابی برخی اتصالات قطع‌شده‌ی حیاتی در ستون فقرات بیماران نیست؛ هارکما این مطالعه‌ها را به‌منزله‌ی تغییراتی تدریجی و امیدبخش در مورد چگونگی برداشت و تحلیل متخصصان از طناب نخاعی و کارکرد آن می‌داند؛ کارکردهایی که می‌تواند فرد را موفق به فراگرفتن روش‌های جدیدی برای راه رفتن کند. این کار با ترکیب صحیح تمرین‌های فیزیکی و برانگیختگی الکتریکی در نقاط آسیب‌دیده‌ی بیمار ممکن می‌شود. هارکما توضیح می‌دهد:

اساس کار فوق در این است که مدار نخاعی به‌طور غیرطبیعی پیچیده است و در حقیقت از بسیاری جهات همان مشخصه و ویژگی‌هایی را دارد که مغز انسان از آن برخوردار است. درمورد این مطالعه، به‌طور حقیقی نشان داده شد که طناب نخاعی در موقعیت‌های صحیح، دارای ظرفیت یادگیری مجدد برای راه رفتن است.

این مداخله‌ی پزشکی همانند زدن یک کلید نیست. در وهله‌ی نخست، افراد مورد مطالعه به‌مدت دو ماه تحت درمان‌های مبتنی بر فعالیت فیزیکی شدید و تمرین‌های مخصوص قرار گرفتند تا اطمینان حاصل شوند که آنها به‌تنهایی و فقط با اتکا به این تمرین‌ها بهبودی در عملکرد خودشان حاصل خواهند کرد.

شاید تغییرات اقلیمی موجب نابودی تمدن‌ های فضایی شده باشد
مشاهده

پس از کاشت دستگاه در بدن بیماران، یک دوره‌ی درمانی روزانه‌ی سخت و دقیق برای آن‌ها آغاز شد. در این دوره، گروهی از درمانگران، تمرین‌های مرتبط جسمی و ذهنی را پیرامون شیوه‌ی گام برداشتن در شرایط جدید با آن‌ها شروع کردند.

طناب نخاعی یا نخاع

توماس اشاره می‌کند که نشانه‌های بهبود و موفقیت در وهله‌ی اول بسیار نامشهود بود و آن‌ها از کارهایی مثل بالا آوردن تنها یک انگشت، بالا کشیدن وزن بدن یا هل دادن زانوهایشان به سمت بالا آغاز کردند. او گام برداشتن را پس از جلسه‌ی سوم از درمان‌ها، با پای راست خود و روی یک تردمیل شروع کرد. این روند برای پای چپ، بیشتر به طول انجامید. وی می‌گوید:

نمی‌توانستم با کسی صحبت کنم، نمی‌توانستم به کسی نگاه کنم؛ من به‌طور کامل روی بدن خودم متمرکز بودم. اما حالا می‌توانم راه بروم و صحبت کنم و این کارها زحمت چندانی هم نمی‌خواهد؛ البته کماکان هم کار ساده و راحتی نیست و روند آن هنوز به‌طور کامل به حالت طبیعی باز نگشته است.

توماس پس از بازگشت به خانه‌اش در فوریدا، توانسته است توانایی‌های جدیدش را با زندگی روزمره‌ی خود تطبیق داده و یکپارچه کند. او واکرش را در خودروی سواری‌اش می‌گذارد، سپس دستگاه کنترلی تعبیه‌شده برای به‌کار انداختن تحریک‌گر (استیمولاتور) را برمی‌دارد و خودش به‌تنهایی به کتابخانه یا رستوران می‌رود و می‌تواند کارهای شخصی‌اش را مدیریت کند.

پژوهشگران فعال در کلینیک Mayo، نتایج مشابهی را از روش پیشنهادی خود گرفته‌اند. در مورد آن‌ها هم، بیماری با آسیب‌دیدگی کامل طناب نخاعی پس از سپری شدن مراحل درمان توانسته بود گام‌هایی را بردارد و با کمک مربی راه برود.

فرود کاوشگر چین در سمت پنهان ماه
مشاهده

در هر دوی این مطالعه‌ها، بیماران برای راه رفتن، به حضور دستگاه تحریک‌گر نیاز داشتند. همین نکته می‌تواند ما را در غیرمحتمل دانستن این امکان مصمم‌تر کند، که شاید بازیابی‌های به‌دست‌آمده خودبه‌خودی بوده باشند. برداشتن گام‌ها به‌تنهایی، هنگامی صورت می‌گرفت که بیماران برای حرکت دادن پاهایشان «تلاش» می‌کردند و این حاکی از ارادی و انگیزشی بودن روند بهبود آنها بوده است. کندل لی، جراح مغز و اعصاب در کلینیک مایو می‌گوید:

نکته‌ی مهم این است که فناوری اخیر می‌تواند کنترل‌های عملکردی را به بیمار باز گرداند و آن‌ها را قادر به ایستادن روی پاهای خود و برداشتن گام‌های مستقل کند. از همین رو، این درمان واقعا برای افرادی که با چنین ناتوانی‌های جسمانی روبرو شده‌اند، امیدبخش است.

امید است که چنین روش‌هایی، روی محل‌های بیشتری از بدن و در شمار بیشتری از بیماران مورد آزمون قرار گیرند. درخواست‌های موجود در این زمینه باعث می‌شود که این فناوری تقویت شده و برای مداخله‌ها و استفاده‌های پزشکی آینده بهبود یابد.

پژوهشگران خودشان هم به این موضوع اذعان کرده‌اند که رشته‌ی تخصصی‌شان مهندسی نیست؛ آنها ابراز امیدواری کرده‌اند که شاهد ارائه‌ی تحریک‌گرهایی با کاربرد در مغز باشیم؛ به‌جای اینکه صرفا به دستگاه‌هایی در خارج از بدن انسان و همراه با بیمار اکتفا کنیم.

از سویی نیاز است که روش درمانی جدید روی افراد متنوع‌تر هم تست شود. افراد مورد مطالعه در این پژوهش همگی سال‌های دهه‌ی سوم یا چهارم زندگی‌ خودشان را سپری می‌کردند و از زمان مصدومیتشان هم حدود دو یا سه سال می‌گذشته است.

باید توجه کنیم بسیاری از افراد آسیب‌دیده‌ی نخاعی مسن‌تر هستند یا اینکه سال‌های بیشتری از زمان مصدومیتشان گذشته است. دکتر دارو، تحریک‌گر خود را روی کسی امتحان کرد که ۱۷ سال پیش مصدوم شده بود. همچنین مسن‌ترین بیمار مورد آزمایش نیز پنجاه و چند سال داشت. دارو همچنین درمورد این پرسش کنجکاو است که آیا این تحریک‌گر می‌تواند به‌تنهایی و بدون اتکا به مراحل توانبخشی روی بیماران تاثیر بگذارد یا خیر. وی علاوه‌بر بحث حرکت ارادی، به پاسخ این پرسش در سایر مشکلات سلامت نیز می‌اندیشد؛ مواردی همچون فشار خون پایین یا بالا. او تصریح می‌کند:

 من کار آن‌ها را دیدم و به این فکر کردم که روش اخیر واقعا جالب توجه است. پتانسیل شگرفی در آن وجود دارد.

اگر ما بتوانیم تلاش‌ خودمان را بیشتر کنیم و افراد با مجموعه مهارت‌های مختلف را به این رشته بیاوریم؛ می‌توان پیشرفت‌های بسیاری کسب کرد.