برای مدیریت بهتر باید مربی خوبی باشید
در دنیای رقابتی امروز هر مجموعهای برای رشد بهتر و کسب نتایج خارقالعاده، علاوه بر مدیریت قوی به مربی نیز احتیاج دارد.
یک مدیر به اشتباهات اشاره میکند؛ اما مربی نشان میدهد که چگونه باید از آن اشتباهات در آینده اجتناب کرد. برای رهبری خردمندانه باید تفاوت بین مربی بودن و مدیریت را درک کنید. مدیر هدفی جز بهکارگیری عملیاتی منابع ندارد؛ اما هدف مربی فراهم کردن شرایط برای عملکرد بازیکنان در بهترین سطح است.
هدف این مقاله نادیده گرفتن جایگاه مدیریت نیست. آنها برای حرکت در راستای مأموریتها وظایف متفاوتی نسبت به یک مربی دارند. سازماندهی مجموعه نیازمند سروکار داشتن با انبوهی از وظایف برای هدایت شرکت در مسیر صحیح است. برای هر کسب و کاری هر دوی آنها لازم است؛ در غیر این صورت مدیر باید از مهارتهای مربیگری نیز برخوردار باشد.
مدیریت در برابر مربیگری
یکی از تفاوتهای اصلی این دو در هدف آنها است. بهصورت کلی تمرکز اصلی مدیریت، هدایت و اخذ سیاستهای مناسب با توجه به مصلحت و شرایط فعلی است و بهرهی چندانی از الهامبخشی نمیبرد. اما وظیفهی اصلی مربی الهامبخشی به بازیکنان برای افزایش روحیهی قدر شناسی، همدلی، مسئولیتپذیری و یاری آنان در کسب نتایج خارقالعاده است. ما برای انجام وظایف محوله روزانه همواره به دستورالعملهای مدیریتی نیاز داریم. اگر ضابطه و سیاست مشخصی نباشد، هرگز نمیتوان راه به جایی برد. اما اگر مدیریت فقط شامل یک سری قوانین و دستورالعمل باشد و هیچ بهرهای از تشویق و الهامبخشی به کارکنان بهمنظور رساندن آنان به حداکثر خودشان نبرده باشد، هرگز نمیتوان به نتایج خارقالعاده دست بافت.
اگر شخصیت شما با مربیگری خو گرفته است و علاقهمند به تشویق و الهامبخشی کارمندانتان هستید، بهتر است برای اجرای وظایق مدیریتی شخص دیگری را استخدام کنید. این شخص باید به نرمافزارهای گزارشدهی مانند اکسل مسلط باشد و بتواند وظایف را سازماندهی، اهداف را دنبال و تیم را در مسیر صحیح هدایت کند.
مربیگری
هر کسی کم و بیش توان مدیریت دارد؛ اما مربیگری از عهدهی هر کسی برنمیآید. به همین دلیل است که ایجاد فضای الهام بخش و مربیگری قوی برگ برنده شما در فضای رقابتی خواهد بود.
برای این منظور همهی افراد را صرف نظر از جایگاه و سلسله مراتب شغلی در کنار هم بگذارید و ارزشهایتان را برای آنها شرح دهید. افراد را به ارتقاء سطح خود تشویق کنید. منظور فقط سریعتر یا بهتر انجام دادن کارها نیست؛ بلکه باید خلاقیت و روحیهی کمالطلبی آنها را رشد دهید. از استراتژیهای زیر به این منظور میتوانید بهره بگیرید.
الهامبخشی کنید و الهام بگیرید
درک صحیح نقش و وظایف مربی بسیار اهمیت دارد. بهترین روش برای درک آن نگرش این جمله است: من باید گوش بدهم و با دیگران کار کنم؛ من باید به آنها گوشزد کنم؛ من باید بتوانم به شخص دیگری نیز این کار را یاد دهم.
مربیگری همواره از یادگیری تا تعلیم در تغییر است. به خاطر داشته باشید که همه چیز نسبی است و هیچ مطلقی وجود ندارد. دربارهی خودتان بیاندیشید که چقدر مدیر و چقدر مربی هستید و در ارتباط با هر کدام چه کارهایی انجام میدهید. همواره هوشیار باشید که مدیریت و مربیگری را در جای خود به کار ببرید.
کارمندان را ارتقاء دهید
یکی از بهترین روشها، استفاده از بیان اشتباهات است. هر شخصی در مجموعه، بزرگترین اشتباه کاری خود را طرح کند و سپس در جلساتی با همفکری بقیه اعضا دربارهی آسیبهای آن اشتباه و راه حلهای مناسب و همچنین روشهای اجتناب از آن در آینده پرداخته شود. البته نباید هدف فقط برجسته کردن اشتباه باشد و با اعطای تشویقهایی از صداقت افراد تشکر کنید.
همواره سختترین قسمت هر اشتباهی، مسئولیتپذیری آن است. اما این فشار باعث میشود که دربارهی اشتباه خود و دیگران صادقانه رفتار کنید. بهعنوان یک مربی باید این تصور را در کارمندانتان ایجاد کنید که همواره در برابر اشتباه آنان ۱۰۰ درصد مسئول هستید. شما باید آنها را به تفکر وادارید که چه چیزی منجر به آن اشتباه شده است و از آن چه تجربهای میتوانند کسب کنند. توماس ادیسون برای اختراع لامپ حبابی ۲۰۰۰ بار شکست خورد؛ اما آیا اجازه داد این شکستها او را تسلیم کند؟ نه! نگرش او این بود: «من ۲۰۰۰ روش برای نساختن لامپ کشف کردهام.»
یادگیری و تقویت مهارت پیوسته
اصل اساسی مربیگری این است که شما میخواهید مهارت دیگران را تقویت کنید، دانستههای خود را با آنان به اشتراک بگذارید و از بازخوردهای مثبت و منفی استقبال کنید. صرف نظر از شغل و جایگاه کارمندان، هدف مربی تقویت پیوسته و هموارهی مهارتهای آنها است.
بهعنوان مربی باید همواره بر شناسایی نقاط ضعف اشخاص و مجموعه تأکید داشته باشید و با کمک تیم به رفع و تقویت آنها بپردازید. مدیر همواره ضعفها را گوشزد میکند؛ اما مربی همواره به اصلاح آنها و اجتناب از موارد مشابه در آینده کمک میکند.
کسب نگرش مربیگری
اندکی دربارهی عملکرد ناخودآگاه افراد تعمق کنید. بهعنوان مربی وظیفهی اصلی شما شناسایی این خطاها و کمک به ترک عادتهای غلط است. مسئولیتپذیری اشتباهات را به کارکنان تلقین کنید و خودتان را نیز مسئول ارتقاء آنان بدانید. مربیگری مسئولیت و دغدغههای بیشتری نسبت به مدیریت دارد؛ اما در صورت موفقیت، نتایج خارقالعادهای در انتظارتان خواهد بود.