ترک یکی از بنیان‌گذاران استارتاپ نباید اختلالی در روند فعالیت‌های روزمره‌ی شرکت داشته باشد و با بستن برخی قراردادها و امضای توافق‌نامه‌ها قابل مدیریت است.

همان‌طور که می‌دانید رابطه‌ی میان چند بنیان‌گذار برای راه‌اندازی کسب‌وکار بر اساس اعتماد، احترام و پشتیبانی شکل می‌گیرد و به همین دلیل بسیاری آن را با ازدواج مقایسه می‌کنند. دو یا چند نفری که تصمیم به راه‌اندازی کسب‌وکار موفقی می‌گیرند به حمایت یکدیگر اعتماد دارند. اما اگر یکی از شرکا به طور ناگهانی تصمیم به ترک شرکت و قطع همکاری بگیرد چه کاری باید انجام داد؟ نوام وازرمن، استاد دانشگاه کسب‌وکار هاروارد در کتاب معضل بنیان‌گذاران نوشته است ۶۵ درصد استارتاپ‌ها به دلیل درگیری میان بنیان‌گذارها شکست می‌خورند. البته این آمار دلگرم کننده است زیرا نشان می‌دهد کاهش درگیری‌ها و مدیریت روابط نقش پررنگی در جلوگیری از شکست استارتاپ دارد. اما چه چیزی باعث درگیری میان بنیان‌گذاران یک استارتاپ می‌شود؟ تصمیم‌گیری، مدیریت و مالکیت سه موضوع اصلی اختلاف میان این افراد است.

بحث در مورد مسائلی مانند نحوه‌ی مدیریت تصمیم‌گیری‌های بزرگ و سهم از مالکیت شرکت شاید در ابتدای کار ناراحت کننده به نظر برسد اما صحبت کردن در مورد این مسائل از بروز اختلاف در آینده جلوگیری می‌کند. این نوع مکالمات همچنین کمک می‌کند هر فرد به درک بهتری از طرز تفکر، ارزش‌ها و باورهای طرف مقابل برسد. این افراد شاید پنج تا ۱۰ سال آینده از زمان خود را با یکدیگر سپری کنند بنابراین هرقدر شناخت بیشتری از یکدیگر داشته باشند بهتر است. صحبت کردن در مورد انتظارهای هر فرد از قدرت مالکیتی که در آینده خواهد داشت ضروری است. اغلب مشکل‌ها بعد از چند ماه یا یک سال همکاری میان بنیان‌گذاران و عدم صحبت در مورد نحوه‌ی تقسیم حق مالکیت کسب‌وکار بروز می‌کنند.

البته آشنایی لازمه‌ی تصمیم‌گیری‌های مهم است و ایرادی ندارد چند نفر بدون صحبت در مورد حق مالکیت برای مدت کوتاهی به همکاری با یکدیگر ادامه دهند. اما بعد از گذشت مدتی و اطمینان از همکاری که در آینده با یکدیگر خواهند داشت، صحبت در مورد این موضوع ضرورت پیدا می‌کند. زمانی که صحبت از شراکت به میان می‌آید اغلب مردم قضاوت درستی ندارند بنابراین نباید انتظار رفتار منصفانه داشت.

اشتباهات رایج کاربران در لینکدین
مشاهده

عدم رضایت از حجم کار و میزان مسئولیت‌های طرف مقابل نیز یکی دیگر از دلایل اصلی اختلاف میان بنیان‌گذاران است. شرکای تجاری باید با اشتراک گذاری نگرانی‌های خود در مورد نحوه‌ی عملکرد یکدیگر راحت باشند زیرا در غیر این صورت رابطه‌ی ناسالمی میان آن‌ها شکل خواهد گرفت. فراموش نکنید همه‌ی ما انسان هستیم و اینکه گاهی اوقات انگیزه‌ای برای کار کردن نداشته باشیم کاملا طبیعی است. اگر احساس می‌کنید شریکتان مانند گذشته انگیزه ندارد بهتر است دنبال پیدا کردن دلیل باشید. بعد از پیدا کردن دلیل نسبت به رفع آن اقدام کرده و هیچ موقع طرف مقابلتان را سرزنش نکنید. گاهی اوقات کار کردن در سایر بخش‌های کسب‌وکار امید و انگیزه را به یک فرد باز می‌گرداند. اینکه بتواند مهارت‌های خود را در بخش دیگری ثابت کند برایش هیجان‌انگیز و روحیه‌بخش است.

حتی زمانی که همه چیز درست باشد باز هم امکان ترک یکی از شرکا وجود دارد و نمی‌توان این موضوع را نادیده گرفت. به همان اندازه که احتمال همکاری دوستان با رشد کسب‌وکار افزایش پیدا می‌کند احتمال جدایی شرکا نیز همیشه وجود دارد. این احتمال را نمی‌توان به صفر رساند اما می‌توان ریسک شکست کسب‌وکار را با پیشگیری و مدیریت صحیح به میزان قابل توجهی کاهش داد.

اهمیت قرارداد وستینگ

زمانی که یکی از شرکا، کسب‌وکار را با ۵۰ درصد حق مالکیت ترک می‌کند به سختی می‌توان سرمایه‌ی از دست رفته را جبران کرد، کارمندان جدید استخدام کرد یا حتی شرکت را به طور کامل فروخت. اما این موضوع نیز با برنامه‌ریزی صحیح قابل مدیریت است و بحث قرارداد وستینگ اهمیت پیدا می‌کند. به‌عنوان مثال تصور کنید دو نفر استارتاپی را راه‌اندازی کرده و ۵۰ درصد سهام شرکت به هر فرد تعلق دارد. این دو نفر بعد از جذب سرمایه‌گذار هر کدام دو درصد از سهم خود را در ازای سرمایه‌ی دریافتی می‌فروشند. در نتیجه هرکدام ۴۸ درصد سهم دارند و در این شرایط یکی از شرکا تصمیم به قطع همکاری می‌گیرد. او قصد دارد سهم خود را به فروش برساند و از فردا هیچ مسئولیتی در شرکت نداشته باشد. اما این موضوع به دلیل قرارداد وستینگ میان دو بنیان‌گذار عملی نیست. طبق قرار وستینگ فرد مذکور بعد از هر ماه کار در شرکت یک درصد سهم خود را تثبیت می‌کند. این یعنی باید برای حق مالکیت ۴۸ درصدی خود ۴۸ ماه یعنی چهار سال دیگر در شرکت کار کند.

روش‌هایی برای ایجاد احساس مالکیت نسبت به کار در کارمندان
مشاهده

وجود چنین قراردادی میان شرکا کاملا منطقی است. قرارداد وستینگ یعنی فردی که کار را در روزهای سخت ترک کرده مانند سایر شرکا از حق مساوی برخوردار نمی‌شود و برای تثبیت حق مالکیت خود باید حداقل چند سال تلاش کند.

اهمیت قرارداد مالکیت معنوی

یکی دیگر از راه‌های کاهش ریسک شکست کسب‌وکار بعد از ترک شریک تجاری، قرارداد مالکیت معنوی یا قرارداد مالکیت فکری است. به یاد داشته باشید که این موافقت‌نامه‌ها برای همه است و هیچ‌کس حتی خودتان نیز از این قراردادها معاف نیستید. یک کسب‌وکار، موجودیتی است که بدون نیاز به بنیان‌گذاران خود به فعالیتش ادامه می‌دهد. طبق این قرارداد همه قبول می‌کنند هر کاری که برای خلق کسب‌وکار انجام شده به تنهایی و فقط متعلق به همان کسب‌وکار است. بستن چنین قراردادی یکی از دلایل اصلی قانونی کردن کسب‌وکار در سریع‌ترین زمان بعد از ارائه‌ی محصول یا خدمات جدید است. بدون وجود چنین قراردادی هر فردی که کاری برای کسب‌وکار انجام داده می‌تواند ادعای حق مالکیت داشته باشد.

به اشتراک گذاشتن دانش و اعطای وظایف

با رشد کسب‌وکار میزان تولید اطلاعات و داده‌ی روزانه نیز افزایش پیدا می‌کند. درنتیجه ثبت کلیه‌ی اطلاعات شرکت دو مشکل اساسی را حل خواهد کرد. اولین مزیت این است که زمان آموزش و به بهره‌وری رسیدن کارمندان جدید را کاهش می‌دهد. همچنین تضمین می‌کند وجود هیچ کارمندی تنها به دلیل دانش و معلوماتی که در اختیار دارد ضروری نیست. برای جا افتادن این فرهنگ از کارمندان اصلی شرکت و مدیران اجرایی بخواهید این کار را به‌عنوان یک وظیفه‌ی نه چندان ضروری برای کارمندان تعریف کنند. همچنین بهترین روش انجام این کار ارائه‌ی مثال است. اگر مدیرعامل شرکت هستید وجود چنین اطلاعاتی کمک می‌کند کسب‌وکار، بدون وجود شما و بدون هیچ مشکلی به فعالیت خود ادامه ‌دهد. زمانی که کارمندی بداند توانایی انجام بخشی از کارهای مدیرعامل شرکت را دارد دانش خود را به سایر کارمندان منتقل خواهد کرد. در این صورت برای انجام هر کار نیازی به حضور صد درصد یک کارمند خاص نیست و سایر کارمندان می‌توانند مسئولیت‌های او را انجام دهند.

قوانین جف بزوس برای برگزاری جلسات
مشاهده

حضور یک شریک تجاری در راه‌اندازی کسب‌وکار تفاوت میان موفقیت و شکست را تعریف می‌کند. این فرد می‌تواند همراه خوبی هنگام روبه‌رویی با مشکلات و همچنین منبع ایده‌های جدید باشد. گاهی اوقات کسب‌وکار رشد زیادی دارد و تمام کارمندان، محصولات و حتی مشتری‌ها نقش کلیدی در بقای آن ایفا می‌کنند. در چنین شرایطی ترک یکی از بنیان‌گذاران نباید تأثیر عمیقی روی روند فعالیت‌های شرکت ایجاد کند. روبه‌رو شدن با مشکلات و گذشتن از کنار آن‌ها بخشی از زندگی هر کارآفرینی است که باید به خوبی از عهده‌ی انجام آن برآید.