نیکلاس، پسر استلا اسپاناکوس، عمیقاً تحت تأثیر بیماری اوتیسم قرار داشت. با وجود تلاش‌های خستگی‌ناپذیر استلا و شوهرش برای یافتن مداوایی که به بهبود نیکلاس کمک کند، متأسفانه حال او با افزایش سن هیچ تغییری نمی‌کرد. پس‌ازاینکه پدر نیکلاس به‌طور غیر منتظره‌ای فوت کرد، فاجعه‌ای تمام‌عیار رخ داد. حالا اسپارکوس باید به‌تنهایی برای آینده‌ی نامشخص نیکلاس برنامه‌ریزی می‌کرد.

اسپاناکوس می‌خواست مطمئن شود پسرش و سایر بیماران اوتیسم، از فرصت‌های هرروزه‌ای برای رشد شخصی، مشارکت اجتماع و دستیابی به اهداف برخوردارند. او «مرکز نیکلاس» را به‌عنوان یک خیریه‌ی تخصصی تأسیس کرد. او می‌خواست به خانواده‌های بیماران احساس امنیت و آرامش بیشتری ببخشد؛ به‌طوری‌که وقتی والدین دیگر نمی‌توانستند از فرزندشان مراقبت کنند، نگران آینده‌ی او نباشند.

 

در حال حاضر اسپاناکوس به‌عنوان هم‌بنیانگذار و مدیر توسعه‌ی مرکز نیکلاس فعالیت می‌کند. این مرکز علاوه بر حمایت از خانواده‌ها، مجموعه‌ای از دوره‌های آموزشی مهارت‌های اجتماعی و حرفه‌ای را برای بیماران اوتیسم برگزار می‌کند و همچنین به سه شرکت دیگر اسپاناکوس یعنی اسپکتروم دیزاین، اسپکتروم بیکز و اسپکتروم سادز، پشتیبانی حرفه‌ای ارائه می‌دهد. اسپکتروم دیزاین، یک فروشگاه لباس‌های سفارشی فعال و کاملاً کارا است که افراد مبتلا به اوتیسم را به‌عنوان کارمند استخدام می‌کند و به آن‌ها فرصت می‌دهد در مشارکت‌های اجتماعی حضور داشته باشند.  اسپکتروم بیکز، کارگاه پخت و تهیه‌ی شیرینی‌های گرانولا است که توسط بچه‌های همین مرکز آماده می‌شود و اسپکتروم سادز سرویسی است که خدمات لباسشویی بوتیک ارائه می‌کند. مشتریان کسب‌وکارهای فوق عبارت‌اند از شرکت گوگل، شرکت کمدی سنترال و بچز، شهرداری‌ها، مدارس و مراکز خیریه‌ی غیر انتفاعی.

 

پیشنهاد کسب‌وکارهای اسپکتروم به مشتریان، شرکت در فرایند خریدی با اهداف بالاتر، نظیر اشتغال و  تجارب حرفه‌ای افرادی است که به بیماری اوتیسم مبتلا هستند. هدف آن‌ها آگاهی بخشی به مردم در خصوص توانایی‌ها و مهارت‌های افراد استثنایی است. مرکز نیکلاس که از این شرکت‌ها پشتیبانی می‌کند، مصمم است ثابت کند از مدل کسب‌وکاری پایدار و پیش‌بینی پذیر برخوردار است. درواقع همه‌ی صنایع در سرتاسر جهان می‌توانند از این مدل استفاده کنند و گزینه‌های جدیدی برای یک زندگی کارا و سازنده در اختیار افراد مبتلا به اوتیسم قرار دهند. اسپاناکوس می‌گوید:

پسر من و همکلاسی‌های او، الهام‌بخش تیم ما در ایجاد فرصت‌هایی بودند که به‌طور معمول وجود نداشت. ما روی آنچه کارمندان می‌توانند انجام دهند متمرکز می‌شویم و هرروز، همان‌طور که شاهد رشد این افراد هستیم، روح خودمان نیز رشد می‌کند. کار کردن برای مراکز اسپکتروم، افتخار و شادی زیادی به ما هدیه داده است.

 

برگزاری جلسه به شیوه ایلان ماسک
مشاهده

این کسب‌وکار موجب شده است اسپاناکوس هدف جدیدی در زندگی خود دنبال کند. او در مصاحبه‌ای توضیح می‌دهد:

تا پیش از ۵۰ سالگی، حتی تصور هم نمی‌کردم که روزی چنین زندگی هدفمندی داشته باشم. گاهی اوقات طول می‌کشد تا هدف واقعی خود را پیدا کنید. ما کسب‌وکار باارزشی ساختیم که در هرلحظه به رشد ما کمک می‌کند. حالا وقتی شب‌ها سرم را روی بالش می‌گذارم، میدانم که اسپکتروم واقعیت دارد. آینده‌ای وجود دارد و ماندگار خواهد بود. این احساس برای من بسیار ارزشمند است.

 

فعالیت هر روزه‌ی اسپاناکوس برای او در حکم بزرگ‌ترین مأموریت زندگی است. او می‌خواهد اطمینان پیدا کند که پسرش در امان است و می‌تواند زندگی مفید و پرباری داشته باشد. او باور دارد که حتی اگر کوچک‌ترین تأثیر مثبتی در آینده‌ی بیماران اوتیسم داشته باشد، گامی در جهت ساخت دنیایی بهتر برداشته است. در دنیای امروزی بیماران اوتیسم با فرصت‌های رشد بسیار کمی روبرو می‌شوند و اسپاناکوس می‌خواهد در تغییر این شرایط، نقش مثبتی داشته باشد.

واقعیت این است که استلا در یک بازار بسیار رقابتی فعالیت می‌کند. بااین‌حال، افراد مبتلا به اوتیسم می‌توانند بسیار دقیق و با پشتکار عمل کنند و این اتفاقی است که به بهبود عملکرد اسپکتروم منجر شده است. کارمندان این شرکت می‌دانند که باید هر سفارشی را دقیق و کامل تحویل دهند و چیزی کمتر از این، قابل‌ پذیرش نیست.

اسپاناکوس به مردم توصیه می‌کند که بین کار و هدف زندگی خود، سازگاری و همسویی برقرار کند. او می‌گوید:

به صدای درونتان گوش بدهید. هنگامی‌که صبح بیدار می‌شوید و نمی‌توانید برای شروع کار صبر کنید، یعنی با خودتان در آشتی و صلح به سر می‌برید. فکر می‌کنید من می‌دانستم چنین آینده‌ای در انتظارم خواهد بود؟ هرگز! ولی بابت آن خوشحال و سپاسگزارم. به تلاشتان ادامه دهید و زمانی که نور اشتیاقی در درون خود احساس کردید، آن را دنبال کنید!